کیلة. [ ل َ ] (ع اِمص ) پیمایش . اسم مصدر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).اسم است از کال . (از اقرب الموارد). || نوع و هیأت پیمایش . (ناظم الاطباء). نوع ، و گویند: انه لحسن الکیلة، مثل جِلسة و رِکبة. (اقرب الموارد).
- امثال :
اء حشفاً و سوء کیلة ؛ یعنی هم خرمای حَشَف می دهی و هم بد پیمانه می کنی ؟ (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.