کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیت و کیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیت و کیت
لغتنامه دهخدا
کیت و کیت . [ ک َ ت َ وَ ک َ ت َ / ک َ ت ِ وَک َ ت ِ ] (ع اِ مرکب ) چنین و چنان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). چنین و چنان : و کان من الامر کیت و کیت ؛ بود آن چنین و چنان . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ذیت و ذیت
لغتنامه دهخدا
ذیت و ذیت . [ ذَ وَ ذَ ] (ع ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) این و آن . || چنین و چنین . کیت و کیت .
-
ترائی
لغتنامه دهخدا
ترائی . [ ت َ ] (ع مص ) یکدیگر را دیدن . (تاج المصادربیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). دیدن بعض آنها مر بعض را، کذا تراءالجمعان ؛ یعنی دچار شدند آن دو جمعیت بهم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دیدن بعض قوم بعض...
-
kit and caboodle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیت و کابودل
-
kit and boodle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیت و بدمیل
-
whole kit and boodle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کل کیت و بدمیل
-
union suit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیت اتحادیه، پیراهن و شلوار یکپارچه
-
kith
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیت، دانش و معرفت، همشهریان، علم اداب معاشرت، وطن مالوف
-
اکیات
لغتنامه دهخدا
اکیات . [ اَک ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کَیِّت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به کیت شود. || اکیاس . ج ِ کَیِّس نه کِیس . و تاء بدل از سین است . (از اقرب الموارد). || ج ِ کات . (ناظم الاطباء). رجوع به کات شود.
-
تکییت
لغتنامه دهخدا
تکییت . [ ت َ ] (ع مص ) پر کردن آوند را. || آسان و سهل گردانیدن رخت و سامان را.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): کیت جهازک اما کنت مرتحلاً. (اقرب الموارد).
-
کنایات
لغتنامه دهخدا
کنایات . [ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کنایه و کنایت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (فرهنگ فارسی معین ). اسمهائی هستند که برای دلالت بر عدد مبهم وضع شده اند و آنها: کم ، کذا، کیت و ذیت باشند... کنایات در فارسی عبارتند از: ضمیر، اسم اشاره ، موصولات ، مبهمات و ادو...
-
کید
لغتنامه دهخدا
کید. [ ک َ /ک ِ ] (اِ) چیزی را گویند که بدان طلا و نقره و امثال آن را به هم وصل کنند، و آن را به عربی لحیم خوانند. (برهان ). لحیم و آنچه بدان طلا و نقره را پیوند کنند. (ناظم الاطباء). به معنی لحیم طلا و نقره به بای موحده است . (فرهنگ رشیدی ).از آنکه ...
-
نشیب و فراز
لغتنامه دهخدا
نشیب و فراز. [ ن ِ / ن َ ب ُ ف َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پست و بالا. دشت و کوه . سهل و جبل : رسیدند زی شهر چندان فرازسپه خیمه زد در نشیب و فراز. رودکی .شهریاری که گرفته ست به تدبیر و به تیغاز سراپای جهان هرچه نشیب است و فراز. فرخی .ز مشکلات طریقت ع...
-
واداشتن
لغتنامه دهخدا
واداشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) ناگزیر کردن کسی را بر کاری . (از آنندراج ). وادار کردن . مجبور کردن . بداشتن . کُنانیدن . (یادداشت مؤلف ) : بیعت کردم به سید خود و مولای خود... امام قائم بامراﷲ... از روی اعتقاد و از ته دل براستی نیت و اخلاص درونی ... در...