کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوثل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوثل
لغتنامه دهخدا
کوثل . [ ک َ ث َ ] (ع اِ) فوفل . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فوفل شود.
-
کوثل
لغتنامه دهخدا
کوثل .[ ک َ ث َ / ک َ ث َل ل ] (ع اِ) بن کشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قسمت مؤخر کشتی . (از اقرب الموارد). || دنباله ٔ کشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دنباله ٔ کشتی و گویند: قعد فی کوثل السفینة. (از اقرب الموارد). || سکان کشتی . (ناظم الاطباء)...
-
واژههای مشابه
-
جوز کوثل
لغتنامه دهخدا
جوز کوثل . [ ج َ / جُو زِ ک َ / کُو ث َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اقراص الملک . جوزالقی ٔ. رجوع به جوزالکوثل شود.
-
جستوجو در متن
-
کواثل
لغتنامه دهخدا
کواثل . [ ک َ ث ِ ] (ع اِ) ج ِ کوثل . (معجم البلدان ). رجوع به کوثل شود.
-
جوزالقی
لغتنامه دهخدا
جوزالقی ٔ. [ ج َ زُل ْ ق َی ْءْ ] (ع اِ مرکب )ثمر شجری است مخصوص بلاد یمن بقدر فندقی و جوف او مشتمل بر پرده ها و مابین پرده ها و دانه ٔ او بقدر مغز چلغوزه و با اندک بدبوئی در دوم گرم و خشک و مقیی ٔ بلغم و مسهل و جهت امراض بارده ٔ دماغی و عصبانی نافع ...
-
فوفل
لغتنامه دهخدا
فوفل . [ فو ف ِ / ف َ ] (اِ) درختی است از تیره ٔ نخل ها که در مناطق گرم آسیا، هندوستان و جزایر سند و جاوه میروید. درختی است نسبةً بلند و برگهایش شانه ای هستند که در انتهای تنه ٔ برافراشته ٔ آن مانند تاجی قرار دارند. این درخت مانند خرمادوپایه و میوه ا...
-
یاس
لغتنامه دهخدا
یاس . (اِ) مخفف یاسمن است و آن گلی باشد معروف . (برهان قاطع). مخفف یاسمن که یاسمون و یاسمین نیز گویند و آن گلی است خوشبو و سفید و زرد و کبود. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ). او را یاسم با میم در آخر نیز گویند. (آنندراج ). درختچه ای است زینتی از تیره ٔ...
-
دنباله
لغتنامه دهخدا
دنباله . [ دُم ْ ل َ/ ل ِ ] (اِ مرکب ) دم و دنب . (ناظم الاطباء). از دنبال + َه تخصیص نوع از جنس . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به دم و دمب و دنبال شود. || چیزی که شبیه به دم باشد. (ناظم الاطباء). چیزی که مشابه به دنبال باشد و دنبال به معنی دم چهارپای...
-
یاسمن
لغتنامه دهخدا
یاسمن . [ س َم َ ] (اِ) درختچه ای از تیره ٔ زیتونیان که دارای گونه های برافراشته و یا بالارونده است . گلهایش درشت و معطر و به رنگهای سفید یا زرد و یا قرمز میباشد. گلهایش گاهی منفرد و گاهی به صورت آرایش گرزن در انتهای شاخه قرار می گیرند. در حدود صد گو...