کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کندوکاو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کندوکاو
معنی
(کَ دُ) (اِمص .) 1 - تفحص ، تجسس . 2 - سعی ، کوشش .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
تجسس، تحقیق، تفحص، جستجو، کاوش
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کندوکاو
لغتنامه دهخدا
کندوکاو. [ ک َدُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) وررفتن به چیزی . کنجکاوی کردن . ته و توی چیزی را درآوردن . اجزای چیزی را ناشیانه از یکدیگر جدا کردن . وقت خود را صرف تجزیه وشناختن اجزای چیزی کردن . (فرهنگ عامیانه جمالزاده ).کِندُوکَو. کندن و کاویدن . کند...
-
کندوکاو
واژگان مترادف و متضاد
تجسس، تحقیق، تفحص، جستجو، کاوش
-
کندوکاو
فرهنگ فارسی معین
(کَ دُ) (اِمص .) 1 - تفحص ، تجسس . 2 - سعی ، کوشش .
-
کندوکاو
فرهنگ گنجواژه
کاوش.
-
واژههای همآوا
-
کَند و کاو
فرهنگ گنجواژه
کاوش.
-
جستوجو در متن
-
تفحص
فرهنگ واژههای سره
کندوکاو، پیکاوی، جستجو
-
تفتیش کردن
واژگان مترادف و متضاد
بازرسی کردن، کاوش کردن، وارسی کردن، کاویدن، پیجویی کردن، کندوکاو کردن
-
تحلیل
فرهنگ واژههای سره
گوارش، موشکافی، کاوش، کندوکاو، ریشه یابی، واکاو
-
سرچیفت
واژهنامه آزاد
سرچیفت، به معنای جست و جو و یا کندوکاو در مورد کادو و هدیه است.
-
کاوش
واژگان مترادف و متضاد
بررسی، تتبع، تجسس، تحقیق، تدقیق، تفتیش، تفحص، جستجو، کندوکاو، وارسی
-
کاویدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تفحص کردن، جستجو کردن، کاوش کردن ۲. کندن، حفر کردن، ۳. کندوکاو کردن
-
interface of destruction
میانای تخریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] میانایی که براثر کندوکاو و فعالیتهای بعدی در یک واحد لایهنگاری معین به وجود آمده باشد
-
تحقیق کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پژوهش کردن، پژوهیدن، تتبع کردن، تفحص کردن، کندوکاو کردن ۲. بررسی کردن، مطالعه کردن