کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کمام
لغتنامه دهخدا
کمام . [ ک َ ] (اِخ ) از دیههای دینور است و سلفی گفت از ابویعقوب یوسف بن احمدبن زکریای کمامی شنیدم که کمام آبادیی از اعمال دینور است . (از معجم البلدان ).
-
کمام
لغتنامه دهخدا
کمام . [ ک ِ ] (اِ) نوعی از کندر باشد و آن را صمغ یمنی گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
کمام
لغتنامه دهخدا
کمام . [ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کِم ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به کِم ّ شود. || ج ِ کمامة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به کمامة شود.
-
کمام
لغتنامه دهخدا
کمام . [ ک ِ ] (ع اِ) آنچه بدان دهان شتر را بندند تا نگزد. (منتهی الارب ) (آنندراج ، ذیل کمامة) (ناظم الاطباء). چیزی که با آن دهان شتر را بندند تا نگزد یا دهان گاو را بندند تا نخورد. (از اقرب الموارد). پوزه بند. پتفوزبند. دهن بند. (یادداشت به خط مرحو...
-
جستوجو در متن
-
کمامة
لغتنامه دهخدا
کمامة. [ ک ِ م َ ] (ع اِ) غلاف طلع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). غلاف شکوفه ٔ خرما. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || غلاف شکوفه . ج ، اَکِمَّة،کِمام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غلاف شکوفه . ج ، کِمام و جمعالجمع، اَکِمَّة. (ناظم الاطباء). پوشش و پر...
-
بطح
لغتنامه دهخدا
بطح . [ ب ُ ] (ع مص ) چسبیدن بچیزی غیر برآمده از آن . و منه : کان کمام الصحابة بطحاً؛ ای لازقة بالرأس غیر ذاهبة فی الهواء، و الکمام القلانس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). چسبیدن بچیزی غیر برآمده از آن . (آنندراج ).
-
کم
لغتنامه دهخدا
کم . [ ک ِم م ] (ع اِ) غلاف غوره ٔ نخستین خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || غلاف شکوفه . (ترجمان القرآن ص 82). غلاف شکوفه . ج ، اکمام و کِمام و جمع الجمع، اکامیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پرده و پو...
-
تکمیم
لغتنامه دهخدا
تکمیم . [ ت َ ] (ع مص ) غلاف شکوفه بیرون آوردن درخت . (زوزنی ) (تاج المصادربیهقی ). کمام برآوردن درخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کلاه پوشانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || آستین قرار دادن پیراهن را. (از اق...
-
پوزه بند
لغتنامه دهخدا
پوزه بند. [ زَ / زِ ب َ ] (اِ مرکب ) آلتی که بر دهان حیوان چون اسب و خر و گاو و گوساله وگوسفند و سگ و امثال آن بندند تا زیان بکشت نرسانندیا نگزند یا آواز نکنند و یا بیش از حد پستان مادر نمکند. پوزبند. بتفوزبند. دهن بند. کمام : تو باک مدار که ما آن چن...