کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلکینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلکینه
معنی
(کُ نَ یا نِ) (ص نسب . اِمر.) مخمل دوخوابه را گویند و آن جنسی بود مشهور از قماش ابریشمی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلکینه
لغتنامه دهخدا
کلکینه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) مخمل دوخوابه را گویند و آن جنسی است مشهور از قماش ابریشمینه . (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). قسمی از پارچه ٔابریشمی که مخمل دوخوابه نیز گویند. (ناظم الاطباء).مخمل دوخوابه . (فهرست لغات دیوان ال...
-
کلکینه
فرهنگ فارسی معین
(کُ نَ یا نِ) (ص نسب . اِمر.) مخمل دوخوابه را گویند و آن جنسی بود مشهور از قماش ابریشمی .
-
جستوجو در متن
-
کلکنه
لغتنامه دهخدا
کلکنه . [ ] (اِ) کلکینه : گرت گذر فتد ای کلکنه سوی حمام به جان فوطه که یاد از برهنگان آری . نظام قاری .به کیش کلکنه و دین فوطه ٔ حمام که بقچه کردن سجاده عین بی ادبی است . نظام قاری . ور بداری به جای کلکنه اش شد به حمام نیز خدمتکار. نظام قاری .و رجوع ...