کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلوخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلوخه
/koluxe/
معنی
هرچیزی که به شکل و اندازۀ کلوخ باشد، مثل قطعۀ قند؛ کلوخمانند؛ مانند کلوخ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
clod, lump, sod
-
جستوجوی دقیق
-
کلوخه
لغتنامه دهخدا
کلوخه . [ ک ُ خ َ / خ ِ ] (اِ) هر چیز که بشکل و هیئت کلوخ باشد، قند کلوخه . (فرهنگ فارسی معین ). چیزی چون کلوخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- زغال سنگ کلوخه ؛ قطعات درشت زغال سنگ . مقابل خاکه و سرندی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- قند کلوخه ؛ پار...
-
agglomerate
کلوخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] مخلوطی از مواد با دانهبندی و شکل و اجزای مختلف که با چسب مصنوعی یا طبیعی یا حرارت به یکدیگر متصل شوند و مجموعۀ بزرگتری را تشکیل دهند
-
کلوخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) koluxe هرچیزی که به شکل و اندازۀ کلوخ باشد، مثل قطعۀ قند؛ کلوخمانند؛ مانند کلوخ.
-
کلوخه
فرهنگ فارسی معین
(کُ خَ یا خِ) (اِ.) هرچیز که به شکل و هیئت کلوخ باشد.
-
کلوخه
دیکشنری فارسی به عربی
صندل خشبي , عجيرة , فم , کتلة
-
کلوخه
لهجه و گویش تهرانی
قند شکسته
-
واژههای مشابه
-
agglomerated material
مواد کلوخهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] مواد متشکل از ذرات ریزِ بههمچسبیده
-
جستوجو در متن
-
aggregation
فرهنگ لغات علمی
کلوخه شدن
-
aggregation
فرهنگ لغات علمی
کلوخه شدن
-
calcination
فرهنگ لغات علمی
کلوخه سازی
-
agglomerate
فرهنگ لغات علمی
کلوخه، آگلومره
-
aggregation
فرهنگ لغات علمی
تجمع ، کلوخهای شدن
-
macroclimatic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلوخه کاکائو