کلوخه . [ ک ُ خ َ / خ ِ ] (اِ) هر چیز که بشکل و هیئت کلوخ باشد، قند کلوخه . (فرهنگ فارسی معین ). چیزی چون کلوخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- زغال سنگ کلوخه ؛ قطعات درشت زغال سنگ . مقابل خاکه و سرندی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- قند کلوخه ؛ پاره های قند که نه به صورت کله قند است و نه به صورت حب و قطعات بریده ٔ منظم . قندی که به پاره های غیر هم شکل در بازارها به فروش می رسد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| سنگ معدنی کانی . سنگهای فلزی معدنی که در معدن با ناخالصیهای دیگر مخلوط هستند وباید جهت استخراج فلز تصفیه شوند. سنگ معدنی . (فرهنگ فارسی معین ذیل کانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.