کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلافپوشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
coil coating
کلافپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] کشیدن پوشش بر سطح کلاف و پختن آن در کوره، چنانکه کلاف در آغاز این عملیات باز و در پایان جمع شود
-
واژههای مشابه
-
کلاف
لغتنامه دهخدا
کلاف . [ ک َ ] (اِ) کلاو. کلافه ٔ بزرگ . (ناظم الاطباء). کلافه ، کلابه . ریسمان پیچیده ٔ گرد دوک . نخ و ریسمان و جز آن که گرد کرده باشند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : یا رب این شهرچه شهری است که صد یوسف دل به کلافی بفروشند و خریداری نیست . (یادداشت ...
-
کلاف
لغتنامه دهخدا
کلاف . [ ک َل ْ لا ] (ص ، اِ) در بندرلنگه ، این نام را به کشتی سازان و نجارانی که قطعات کشتی سازند می دهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کلاف
لغتنامه دهخدا
کلاف . [ ک ُ ] (اِخ ) رودباری است به مدینه . (منتهی الارب ). وادیی از اعمال مدینه . (از انساب سمعانی ).
-
کلاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلابه، کلاوه، کلافه› kalāf نخ، ابریشم که دور چرخه و فلکه پیچیده میشود.〈 کلاف سردرگم: [عامیانه]۱. کلاف نخ که سر آن پیدا نشود.۲. [مجاز] امر پیچیده و مشکل و درهم که راه حل برایش پیدا نشود.〈 مثل کلاف سردرگم بودن: [عامیانه] متحیر و مبهوت...
-
کلاف
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) کلافه ، کلابه ، نخ یا ابریشم که دور چرخه پیچیده باشند. ؛ ~ سر در گم کنایه از: رشته ای که نتوان آن را به آسانی گشود.
-
کلاف
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kelâfa طاری: kelâf طامه ای: kelâfa طرقی: kölâf کشه ای: kelâf نطنزی: kelâf
-
کلاف
لهجه و گویش تهرانی
نخ پیچیده شده
-
کلاف، کلاف کشی
لهجه و گویش تهرانی
چارچوب سر دیوار اتاق تالار
-
کلاف کردن
لغتنامه دهخدا
کلاف کردن . [ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیچیدن با تنکه ٔ آهن . کلافه کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلاف شود.
-
bull block
قرقرۀ کلاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قرقرۀ اصلیِ دکلِ داربَر در بینهبَری نیمهمعلق
-
bundle
کلاف 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
rib 5, side 1
کلاف 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دیواره یا دیوارههای عمودی بین صفحۀ زیر و صفحۀ صوتی در زهصداهایی مثل ویلن و سنتور
-
warped strop, selvagee spunyarn
کلاف 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حلقهای که از کنار هم گذاشتن چند رشتۀ طناب و قیراندود کردن و به هم بستن آنها به شیوۀ خفت قیطانی ساخته میشود