کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کفلگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کفلگاه
/kafalgāh/
معنی
سرین؛ کفل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کفلگاه
لغتنامه دهخدا
کفلگاه . [ ک َ ف َ ] (اِ مرکب ) سرین . (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ) : کفلگاه شیران بر آرم بداغ ز پیه نهنگان فروزم چراغ . نظامی .سرین گوزن و کفلگاه گوربه پهلوی شیران درآورده زور. نظامی .بر کفلگاه گور شد تیرش بوسه بر خاک داد نخجیرش .نظامی (هفت پیکر ص...
-
کفلگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹کفلگه› [قدیمی] kafalgāh سرین؛ کفل.
-
جستوجو در متن
-
کفل
واژگان مترادف و متضاد
سرین، کفلگاه
-
کفلگه
لغتنامه دهخدا
کفلگه . [ ک َ ف َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) کفلگاه : روباه وار برپی شیران نهند پی تا آید از کفلگه شیران کبابشان . خاقانی .و رجوع به کفلگاه شود.
-
گاه
لغتنامه دهخدا
گاه . (اِ) عصر. دوره . زمان : و از خلق نخست که را آفرید از گاه آدم تا این زمانه . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).چنین تا بگاه سکندر رسیدز شاهان هر آنکس که آن تخت دید. فردوسی .باده ای چون گلاب روشن و تلخ مانده در خم ز گاه آدم باز. فرخی .هر شاعری به گاه امیری ب...