کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشمکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کشمکش
/kašmakaš, kešmakeš/
معنی
نزاع؛ دعوا؛ ستیزه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اختلاف، تنازع، جدال، جر، جنگ، دعوا، زدوخورد، ستیز، ماجرا، مجادله، مرافعه، مشاجره، منازعه، نزاع
فعل
بن گذشته: کشمکش کرد
بن حال: کشمکش کن
دیکشنری
battle, bout, conflict, contest, difference, disagreement, melee, mêlée, quarrel, set-to, strife, struggle, tension, tussle, wrestle
-
جستوجوی دقیق
-
کشمکش
لغتنامه دهخدا
کشمکش . [ ک َ / ک ِ م َ / م ِ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) کشاکش . (ناظم الاطباء). تعارض . جدال . (یادداشت مؤلف ). گیرودار : مجنون کمر موافقت بست از کشمکش مخالفت رست . نظامی .من زین دو علاقه ٔ قوی دست در کشمکش اوفتاده پیوست . نظامی .نگر تا بطوفان ز دریای ...
-
کشمکش
لغتنامه دهخدا
کشمکش . [ ک ُ م َ ک ُ ] (اِ مرکب ) ترس . بیم خوف . || بانگ غازیان در میدان جنگ که فریاد می کنند: بکش و مکش . (ناظم الاطباء).
-
کشمکش
واژگان مترادف و متضاد
اختلاف، تنازع، جدال، جر، جنگ، دعوا، زدوخورد، ستیز، ماجرا، مجادله، مرافعه، مشاجره، منازعه، نزاع
-
conflict 2
کشمکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نزاع مسلحانه یا برخورد بین دو ارتش منظم یا بین اقوام یک کشور برای دستیابی به هدفهای محدود سیاسی یا نظامی
-
کشمکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مجاز] kašmakaš, kešmakeš نزاع؛ دعوا؛ ستیزه.
-
کشمکش
دیکشنری فارسی به عربی
شجار , کدح , کفاح , نزاع , نوبة
-
واژههای مشابه
-
کِشمَکِش
فرهنگ گنجواژه
کش واکش.
-
کشمکش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حرب , شجار
-
کشمکش شدت پیدا کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَدَمَ الصَّراعُ
-
نزاع و کشمکش
فرهنگ گنجواژه
دعوا.
-
واژههای همآوا
-
کش مکش
فرهنگ فارسی معین
(کِ مَ کِ) (اِمر.) 1 - کشیدن و رها کردن . 2 - از هر سو کشیدن . 3 - جدال ، ستیزه .
-
کش مکش
فرهنگ گنجواژه
گرفتاری، دعوا، کشمکش.
-
کِشمَکِش
فرهنگ گنجواژه
کش واکش.