کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرت کلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فراخ کرت
لغتنامه دهخدا
فراخ کرت . [ ف َ ک َ ] (ص مرکب ) دریای بزرگ ساحل و فراخ کناره . (مزدیسنا و... تألیف معین ص 312 چ 2).
-
وای کرت
لغتنامه دهخدا
وای کرت . [ ] (اِخ ) کابل را گویند که یکی از شانزده مملکت اوستائی است . (ایران باستان ص 156).
-
کرت بندی
فرهنگ فارسی معین
(کَ. بَ) (حامص .) تقسیم مزارع و باغچه ها به قسمت های تقریباً مساوی .
-
آل کرت
لغتنامه دهخدا
آل کرت .[ ل ِ ک َ ] (اِخ ) طبقه ای از ملوک شرق ایران از نژاد غوریان که از 643 تا 791 هَ .ق . حکومت رانده اند و پای تخت آنان هرات بود. سرسلسله ٔ این دودمان شمس الدین محمد دخترزاده ٔ ملک رکن الدین ، و او بزمان جدّ خویش رکن الدین یکی از سران سپاه و از م...
-
جزیره ٔ کرت
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ کرت . [ ج َ رَ ی ِ ک ِ رِ ] (اِخ ) رجوع به کرت و اقریطس شود.
-
پیرعلی کرت
لغتنامه دهخدا
پیرعلی کرت . [ ع َ ک َ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین پیرعلی شود.
-
تی کرت
لغتنامه دهخدا
تی کرت . [ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرچمبو است که در بخش داران شهرستان فریدن واقع است و 298 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
حسین کرت
لغتنامه دهخدا
حسین کرت . [ ح ُ س َ ن ِ ک ِ رِ ] (اِخ ) ملک معزالدین از آل کرت سربداری چهل سال سلطنت کرد. (732-771 هَ . ق .)و در این سال درگذشت . ابن حسام شاعر «ماءة عامل » منظوم را به نام وی ساخته است . رجوع به مقدمه ٔ این لغتنامه و تاریخ عصر حافظ ص 214 و 222 و رج...
-
زادرا کرت
لغتنامه دهخدا
زادرا کرت . [ ک َ ت َ ] (اِخ ) استراباد کنونی یا (بطوری که تصور شده است ) نام دیگر شهر سی رنکس است که در حدود شهر استراباد بوده و در داستان لشکرکشی اسکندر بگرگان از آن نام برده شده است . مؤلف ایران باستان آرد: از ولایت دامغان (کومش ) سه راه به استرا...
-
احمد کرت
لغتنامه دهخدا
احمد کرت . [ اَ م َ دِ ک َ ] (اِخ ) (فخرالدین ...): از امرای آل کرت . رجوع بحبط ج 2 ص 51 شود.
-
حافظ کرت
لغتنامه دهخدا
حافظ کرت . [ ف ِ ظِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به حافظبن غیاث الدین شود.
-
کرت جالیز
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kard طاری: küza طامه ای: küz طرقی: küza کشه ای: kart نطنزی: ǰuva
-
پُش کَرت
لهجه و گویش بختیاری
poš-kart فاصله بین دو کرت یا دو باغچه.
-
کَرْت کَش
لهجه و گویش بختیاری
kart-kaš کَرتکش، وسیلهاى که با آن زمین و باغچه را کرتبندى کنند.
-
کرت کلاش
لهجه و گویش بختیاری
kert kelâš خاراندن.