کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدامین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کدامین
/kodāmin/
معنی
= کدام: ◻︎ در صدر خواجه عرض کدامین جفا کنم / شرح نیازمندی خود یا ملال تو؟ (حافظ: ۸۱۶).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
کدام، کدامی، کدامیک
دیکشنری
which
-
جستوجوی دقیق
-
کدامین
لغتنامه دهخدا
کدامین . [ ک ُ ] (ص نسبی ، ضمیر) از: کدام + ین (پسوند). کدام . کدام یک . (یادداشت مؤلف ). از ادات پرسش است و تردید را رساند و همیشه مقدم بر اسم آید. کدامی . (از فرهنگ فارسی معین ) : گشاده شود کار چون سخت بست کدامین بلند است نابوده پست . ابوشکور.کدام...
-
کدامین
واژگان مترادف و متضاد
کدام، کدامی، کدامیک
-
کدامین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کدام) kodāmin = کدام: ◻︎ در صدر خواجه عرض کدامین جفا کنم / شرح نیازمندی خود یا ملال تو؟ (حافظ: ۸۱۶).
-
کدامین
فرهنگ فارسی معین
(کُ) از صفت های پرسشی به معنای کدام ، کدامیک .
-
جستوجو در متن
-
codamin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کدامین
-
کدام
واژگان مترادف و متضاد
کدامیک، کدامین
-
دده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dade =دد: ◻︎ که گویی که پرورد خواهد تو را / کدامین دده خورْد خواهد تو را (نظامی۵: ۷۷۸).
-
فریش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ فِراش] [قدیمی] feriš هر نوع گستردنی، مانندِ فرش، بستر، و رختخواب: ◻︎ که خوبانی که درخورد فریشاند / ز عالم در کدامین بقعه بیشاند؟ (نظامی۲: ۲۴۳).
-
کدامی
لغتنامه دهخدا
کدامی . [ ک ُ ] (ص نسبی ، ضمیر) صفت تعیین عددی یعنی چندمی و این صفت را در صورتی که چند چیز و یا چند کس موجود باشد و مقصود غیر معلوم بود بطور استفهام بکار برند. (ناظم الاطباء). و رجوع به کدامین شود.
-
وگرنه
لغتنامه دهخدا
وگرنه . [ وَ گ َ ن َ ] (حرف ربط مرکب ) (از: و + گر مخفف اگر، + نه ) مخفف و اگر نه . والاّ : بده داد من زآن لبانت وگرنه سوی خواجه خواهم شد از تو به گرزش . خسروانی .وگرنه ما کدامین خاک باشیم که از دیوار تو رنگی تراشیم .نظامی .
-
یراش
لغتنامه دهخدا
یراش . [ ی ُ ] (ترکی ، اِ) نهضت . (غیاث ) (آنندراج ). صورتی از یورش : تا کدامین سوی باشد آن یراش اﷲ اﷲ رو تو هم زان سوی باش . مولوی .رجوع به یورش شود. || توجه . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به یورش شود.
-
روباروی شدن
لغتنامه دهخدا
روباروی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابلة. مواجهة. برابر شدن . مقابل شدن . مواجه شدن : با کدامین رو نمیدانم سلیم !میشود آیینه روباروی او. محمدقلی سلیم (از آنندراج ).مقابلة؛ روباروی شدن . (منتهی الارب ). و رجوع به روبرو و روباروی و روباروی کردن شود.
-
فرهنگ بستن
لغتنامه دهخدا
فرهنگ بستن . [ ف َ هََ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایت از فرهنگ ساختن . تألیف و تدوین کردن فرهنگ : از کتاب عشق درسم فقره ٔ دیوانگی است من نمیدانم کدامین عاقل این فرهنگ بست . علی خراسانی (ازآنندراج ).رجوع به فرهنگ شود.
-
اهل خلوت
لغتنامه دهخدا
اهل خلوت . [ اَ ل ِ خ َل ْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوشه نشین . ریاضت کش : آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تأثیر دولت از کدامین کوکب است .حافظ.