کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتیرا زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کتیرا زدن
لغتنامه دهخدا
کتیرا زدن . [ ک َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تیغ زدن گون تا صمغ آن که کتیرا باشد بیرون آید. کتیرا گرفتن .
-
واژههای مشابه
-
کتیرا گرفتن
لغتنامه دهخدا
کتیرا گرفتن . [ ک َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) گرفتن و گرد آوردن صمغ کتیرا از بوته .
-
جستوجو در متن
-
گَوَن
لهجه و گویش تهرانی
بوته خودرویی که با تیغ زدن به تنه آن صمغ کتیرا را گیرند.
-
زدن
لغتنامه دهخدا
زدن . [ زَ دَ ] (مص ) پهلوی ، ژتن و زتن از ریشه ٔ ایرانی قدیم : جتا، جن . اوستا: گن (بارتولمه 490) (نیبرگ 258). پارسی باستان ریشه ٔ: اَجَنَم ، جَن (کشتن ). هندی باستان ریشه ٔ: هنتی هن و گم (مضروب کردن ، کشتن ). ارمنی : گن (ضرب ، تأدیب ) و گنم (مضروب...
-
گکراسون
لغتنامه دهخدا
گکراسون . [ گ َ ] (اِ) نوعی درختی که در کردستان میروید و صمغ خاص دارد و این درخت بسیار و فراوان است . اسم آنرا اعراب بوتن و اکراد گکراسون نامند. این درخت 13 مترطول و 2 متر و 40 سانتیمتر قطر دارد (؟) و غالباً در دره ها میروید و میوه میدهد. میوه آن خور...
-
آهار
لغتنامه دهخدا
آهار. (اِ) چیزی از نشاسته یا کتیرا یا صمغ و یالعاب خطمی و مانند آن که جامه و کاغذ و جز آن را بدان آغارند تا شخ ّ و محکم شود یا صیقل و مهره گیرد. شو. شوی . شوربا. پَت . خورش . آش . آش جامه . پالوده . بَت . آهر. تانه . بخیر. آغار. لعاب . و فعل آن آهارد...
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (ع اِ) درخت غار. شجرالغار.رند. مابهشتان . دانیمو. برگ بو. سقلیموس . ذافنی . لوره . باهشتان . لادرس . سنگ . امیر اوفوسدونس . دهمست . نباتی خوشبوی . (منتهی الارب ) (بحرالفضائل ). || درختی است بزرگ روغن دار و منه دهن الغار. (منتهی الارب ). درختی اس...
-
دانه
لغتنامه دهخدا
دانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) مطلق حبوب خوردنی از گندم و جو و عدس و باقلا و ماش و نخود و لوبیا و خلر و گاودانه و جز آن . مطلق حبه ها. غله . مطلق حبه ها از جنس گندم و جو و جز آن : پر از میوه کن خانه را تا بدرپر از دانه کن خنبه را تا بسر. ابوشکور.میازار مو...