کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کال و کول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کال و کول
لغتنامه دهخدا
کال و کول . [ ل ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به کال و «کال و کدو» شود.
-
کال و کول
فرهنگ گنجواژه
کال و کدو.
-
واژههای مشابه
-
کال جمن
لغتنامه دهخدا
کال جمن . [ ج َ م َ ] (اِخ ) یکی از مبادی تاریخ هندوان . (تحقیق ماللهند ص 205).
-
کال سیوک
لغتنامه دهخدا
کال سیوک . (اِخ ) نام جایی است که پوزانیاس پادشاه اسپارت بنابقول دیودور پس از شنیدن خبر توقیف خویش بدانجا رفت . (ایران باستان ج 1 حاشیه ٔ ص 896).
-
کال هوای
لغتنامه دهخدا
کال هوای . [ ] (هندی ، اِ)اسم هندی هلیله ٔ کابلی است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
میس کال
واژهنامه آزاد
گُمزَنگ، گُم زَنگ. به چَم (معنی) زنگِ گم شده. یک پیوند دوراوی (تلفنی) است که بی پاسخ بماند. پیامی از پیش برنهاده را به رایگان می رساند. برای نمونه، دو دوست بر آن برمی نهند که دو گمزنگ پیاپی برای این است که دیر خواهم رسید. در زبانِ کوچه می گویند "میس ...
-
تی کال
واژهنامه آزاد
کسی که چشمان سبز رنگ دارد.
-
کال تکس
واژهنامه آزاد
انگور نرسیده (کال) ، غوره
-
جستوجو در متن
-
کیل
لغتنامه دهخدا
کیل . [ ک َ ] (ع مص ) پیمودن گندم را. مکیل . مکال . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندازه نمودن چیزی را به چیزی . (آنندراج ). پیمودن به پیمانه . (تاج المصادر بیهقی ). پیمودن . (غیاث ). پیمودن گندم و جز آن را، و آن بیشتر در گندم استعمال شود. مکال ....
-
لوچ
لغتنامه دهخدا
لوچ . (ص ) چپ . احول . دوبین . چشم گشته . کژچشم . کول . (حاشیه ٔ لغت نامه ٔ اسدی نخجوانی ). لوج . کلیک . (لغت نامه ٔ اسدی نخجوانی ). کاج . کاژ. ناراست بین . کلک . کژ. باحِوَل . احول چشم و معیوب . (اوبهی ). دوبیننده . کلاژ. کلاژه . این کلمه با کلمه ٔ ...