کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارکرد آن من پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
sexual function
کارکرد جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مجموعهای از جنبههای روانی جنسینگی ازجمله برانگیختگی جنسی و میل جنسی و خیالپردازیهای جنسی
-
forest function
کارکرد جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تمامی تولیدات و خدماتی که از جنگل حاصل میشود
-
access function
کارکرد دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مجموعهای از فرایندها در شبکه که امکان تعامل کاربر و شبکه را فراهم میکند
-
usage charge
هزینۀ کارکرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بخشی از هزینهای که کاربر خدمات مخابراتی باید بپردازد و با مصرف واقعی خدمات مخابراتی متناسب است و براساس تعداد، مدت، فاصله یا زمان تماس تعیین میشود
-
forest function mapping
نقشهکشی کارکرد جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تهیۀ نقشه از کارکردهای گوناگون جنگل
-
ego function
کارکرد آنمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، فعالیتهای گوناگون آنمن مانند درک جهان بیرون و خودآگاهی و مشکلگشایی
-
forest function analysis
تجزیهوتحلیل کارکرد جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بررسی کمّی و کیفیِ تمامی تولیدات و خدمات یک جنگل
-
forest function planning
برنامهریزی کارکرد جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تهیه و تدوین برنامههای مربوط به کارکرد جنگل
-
international index of erectile function, IIEF
شاخص بینالمللی کارکرد نعوظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] شاخصی چندبُعدی برای ارزیابی کژکاری نعوظی
-
جستوجو در متن
-
نقش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: نُقوش] naqš ۱. تصویر؛ شکل.۲. (سینما، تئاتر) [مجاز] شخصیت کسی در فیلم، تئاتر و مانند آن؛ کاراکتر.۳. (ادبی) حالت نحوی کلمه در جمله.۴. [مجاز] اثری که روی زمین یا چیزی باقی مانده باشد: نقش پایش روی زمین بود.۵. کارکرد؛ عملکرد: او در موف...
-
پسند آمدن
لغتنامه دهخدا
پسند آمدن . [ پ َ س َ م َ دَ ] (مص مرکب ) خوش آمدن . مطبوع افتادن . مقبول گشتن . گزیده آمدن . احساب . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) : نیاید جهان آفرین را پسندبفرجام پیچان شویم از گزند. فردوسی .چو بشنید رومی پسند آمدش سخنهای او سودمند آمدش . فرد...
-
چنان
لغتنامه دهخدا
چنان . [ چ ُ/ چ ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مخفف «چون آن » و «چونان ». (برهان ). مخفف «چونان » است ، یعنی چون آن . (انجمن آرا). مرکب است از لفظ «چون » که از ادات تشبیه و «آن » که اسم اشارت است ، و ناچار است بودن کاف بیانیه بعد از وی خواه مذکور بود، خواه م...
-
بیراهی
لغتنامه دهخدا
بیراهی . (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بیراه . انحراف از راه . (ناظم الاطباء). || گمراهی . (آنندراج ). ضلال . (دهار). غی . غوایت . (المصادر زوزنی ). ضلالت . کجروی : قالوا تاﷲ انک لفی ضلالک القدیم (قرآن 95/12): گفتند تو بر همان بیراهی خویشی که پیش از این...
-
کنون
لغتنامه دهخدا
کنون . [ ک ُ ] (ق ) به معنی اکنون آمده یعنی این زمان و حالا و الحال و الان و از «کنون » گاهی کاف را حذف نموده «نون » گویند... و گاهی «نون » را حذف کنند و الف بر «کنون » بیفزایند و «اکون » گویند و در خوارزم بسیار شنیده ام . (انجمن آرا) (از آنندراج ). ...