کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاتب جان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کاتب اسکافی
لغتنامه دهخدا
کاتب اسکافی . [ ت ِ اِ ] (اِخ ) محمدبن همام بن سهل یا سهیل کاتب مکنی به ابوعلی شیخ اجل اقدم ثقه و جلیل القدر و کثیرالروایه و از مشایخ شیعه و در هر فنی از فنون علمیه مقدم بوده و از معاصرین محمدبن یعقوب کلینی میباشد و کتاب الانوار فی تاریخ الائمة الاطه...
-
کاتب اصفهانی
لغتنامه دهخدا
کاتب اصفهانی . [ ت ِ اِ ف َ ] (اِخ ) محمدبن صفی الدین ابی الفرج محمدبن نفیس الدین ابی الرجاء حامدبن محمدبن عبداﷲبن علی بن محمود اصفهانی مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به کاتب و معروف به کاتب اصفهانی و عماد کاتب و ابن اخی العزیز. از اکابر فقها و ادبای شافعیه...
-
کاتب الهی
لغتنامه دهخدا
کاتب الهی . [ ت ِ اِ لا ] (اِخ ) میرزا محمدشفیع وصال شیرازی . رجوع به وصال شیرازی شود.
-
کاتب بستی
لغتنامه دهخدا
کاتب بستی . [ ت ِ ب ِ ب ُ ] (اِخ ) علی بن محمدبن حسین بن یوسف بن محمدبن عبدالعزیز معروف به ابوالفتح بستی . رجوع به ابوالفتح بستی در همین لغت نامه و ریحانة الادب ج 3 ص 330 شود.
-
کاتب بغدادی
لغتنامه دهخدا
کاتب بغدادی . [ ت ِ ب ِ ب َ ] (اِخ ) حسین بن احمدبن حجاج یا احمدبن محمدبن جعفربن حجاج شیعی امامی کاتب بغدادی نیلی مکنی به ابوعبداﷲ معروف به ابن الحجاج ، ادیبی است فاضل و شاعری ماهر و با سیدمرتضی و سید رضی معاصر و در عهد دیالمه از اکابر و از شعرای صمی...
-
کاتب بغدادی
لغتنامه دهخدا
کاتب بغدادی . [ ت ِ ب ِ ب َ ] (اِخ ) محمدبن ابی یعقوب اسحاق الندیم معروف به ابن الندیم . رجوع به همین نام در همین لغت نامه و ج 3 ص 331 ریحانة الادب شود.
-
کاتب بغدادی
لغتنامه دهخدا
کاتب بغدادی . [ ت ِ ب ِ ب َ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن محمدبن علی بن حمدون کاتب بغدادی که کنیه اش ابوالمعالی و لقبش کافی الکفاة است . از فضلاء و ادبا بوده و کتاب تذکره ٔ او که در اشعار و نوادر و تاریخ و ادبیات است مشهور و دررشته ٔ خود بی نظیر و در روز سه...
-
کاتب بغدادی
لغتنامه دهخدا
کاتب بغدادی . [ ت ِب ِ ب َ ] (اِخ ) قدامةبن جعفربن قدامة مکنی به ابوالفرج از مشاهیر شعرا و ادبا و فصحا و بلغا و فضلای فلاسفه ٔ اوائل قرن چهارم هجرت و بخصوص در منطق مشار بالبنان و در بلاغت بی بدل و وحید زمان خود و در بدایت حال نصرانی مذهب بود و به دست...
-
کاتب بغدادی
لغتنامه دهخدا
کاتب بغدادی . [ ت ِب ِ ب َ ] (اِخ ) محمدبن همام بن سهل یا سهیل کاتب مکنی به ابوعلی . رجوع به کاتب اسکافی محمدبن همام شود.
-
کاتب بلاذری
لغتنامه دهخدا
کاتب بلاذری . [ ت ِ ب ِ ب َ ذَ ] (اِخ ) احمدبن یحیی بن جابربن داود البلاذری . رجوع به احمدبن یحیی ... در همین لغت نامه و ص 332ج 3 ریحانة الادب شود.
-
کاتب جرجرائی
لغتنامه دهخدا
کاتب جرجرائی . [ ت ِ ب ِ ج َ ج َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن احمدبن طرخان کندی جرجرائی کاتب منشی از ثقات شیعه که صحیح السماع بوده و مؤلف کتاب ایمان ابیطالب میباشد و معاصر و صدیقش نجاشی متوفی بسال 450 هَ . ق . بعد از توصیف او به اوصاف مذکوره گوید: به دست ...
-
کاتب جزری
لغتنامه دهخدا
کاتب جزری . [ ت ِ ب ِج َ زَ ری ی ] (اِخ ) نصراﷲبن ابی الکرام . رجوع به ابن اثیر در همین لغت نامه و ج 3 ص 332 ریحانة الادب شود.
-
کاتب چلبی
لغتنامه دهخدا
کاتب چلبی . [ ت ِ چ َ ل َ ] (اِخ ) سالی به یک آرد: لقب الحاج مصطفی بن عبداﷲ مؤلف کشف الظنون است . وی یکی از مشاهیر علماء عثمانی و فرزند مردی سپاهی است . بسال (1000 هَ . ق .) در استانبول تولد یافته و نزد علمای معروف عصر خود مانند قاضی زاده ، اعرج مصط...
-
کاتب خراسانی
لغتنامه دهخدا
کاتب خراسانی . [ ت ِ ب ِخ ُ ] (اِخ ) محمدبن عثمان . نوشته اند که معاصر حکیم عنصری بلخی و شاگرد ابوالفرج سگزی بوده و غالباً به خمول میل مینموده زیاده از حالش اطلاعی نیست . ازوست :من قصایده :ای دوست عاشق از بر تو زار میروددل پر ز رنج و حسرت و تیمار میر...
-
کاتب درج
لغتنامه دهخدا
کاتب درج . [ ت ِ ب ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاتب الدرج . نویسنده ای را گویند که شغل او فقط نوشتن احکام بر روی کاغذی است که آن را درج گویند. (دزی ج 1 ص 431): و کتب للکامل بن العادل القاضی امین الدین سلیمان المعروف بکاتب الدرج الی ان توفی ّ. (صب...