کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چوب پنبه ای شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلته چوب
لغتنامه دهخدا
کلته چوب . [ ک َت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) چوبدستی گنده و ستبر و کوتاه مر درویشان را. (ناظم الاطباء). و رجوع به کلته شود.
-
گردو چوب
لغتنامه دهخدا
گردو چوب . [ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گور بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت ، واقع در 41000گزی جنوب خاوری ساردوئیه و سر راه مالرو ساردوئیه به دارزین .7 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
softwood
نرمچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چوب درختان سوزنیبرگ و برخی درختان سختچوبی که ازلحاظ ساختاری دارای چوب نرم هستند
-
wood preservation
نگهداری چوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] استفاده از فنّاوری برای پیشگیری از تخریب چوب بهوسیلۀ اندامگانهای زنده و حریق
-
smallwood
نازکچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دارِ گردی که قطر یا محیط آن از حد مشخصی کمتر باشد، گاه برای این نوع چوب حداقل اندازهای نیز قائل میشوند
-
چوب زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به چوببستن، کتک زدن، ترکه زدن، فلک کردن، به فلکبستن، چوبکاری کردن ۲. حراج کردن، تعیین کردن، قیمت گذاشتن (در حراجی)
-
xylem cell
یاختۀ چوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] هریک از یاختههای تشکیلدهندۀ بافت چوبی
-
stumpwood
کُندهچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چوب موجود در کندۀ درخت
-
shortwood
کوتاهچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ساقهچوبی با درازای کمتر از 305 سانتیمتر
-
wood worm
کرم چوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] اصطلاحی عمومی برای کرمینۀ (larva) انواع حشراتی که در حفرههای ایجادشده در چوب زندگی میکنند
-
غوک چوب
لغتنامه دهخدا
غوک چوب . (اِ مرکب ) دو چوب باشد که کودکان بدان بازی کنند، یکی به مقدار یک وجب ، و دیگری دراز به مقابل یک گز، و آن را در بعضی ولایات دسته چلک و چالیک نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). دو چوب باشد یکی کوتاه بقدر یک قبضه و دیگری دراز بمقدار سه وجب . (برهان...
-
xylem ray
اشعۀ چوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] یاختۀ نرمآکنهای در بافت چوبی
-
juvenile wood, core wood, immature wood, juvenile core, pith wood
جوانچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هستۀ داخلی بافت چوبی اطراف مغزه (pith) که در آن یاختهها ازنظر ابعاد یا ساختار به حد نهایی تکامل خود نرسیدهاند
-
metaxylem
پسچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] چوب نخستینی که در مراحل پایانی نمو چوب تشکیل میشود
-
latewood
پسینچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافت چوبی ثانویه در حلقۀ سالانۀ درخت که در اواخر فصل رویش شکل میگیرد و یاختههای آن در قیاس با یاختههای رویش اوایل فصل کوچک و تیره است و قطر کمتر و سختی و چگالی بیشتری دارد متـ . چوب تابستانه summer wood چوب...