غوک چوب . (اِ مرکب ) دو چوب باشد که کودکان بدان بازی کنند، یکی به مقدار یک وجب ، و دیگری دراز به مقابل یک گز، و آن را در بعضی ولایات دسته چلک و چالیک نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). دو چوب باشد یکی کوتاه بقدر یک قبضه و دیگری دراز بمقدار سه وجب . (برهان قاطع) (آنندراج ). دو چوب یکی کوتاه و دیگری بلندتر، کودکان بدان بازی الک دولک کنند. (ناظم الاطباء). چوب دودله . (فرهنگ رشیدی ) (برهان قاطع). دوداله . (برهان قاطع). الک دولک . الک جنبش . قُلَة. مِقلی ̍. مِقلاء : طَثَاءَ؛ بازی کرد به قُلة که غوک چوب باشد. (منتهی الارب ). رجوع به غوک و الک دولک شود. || صاحب برهان قاطع «غوک چوب » را بمعنی ده دله یعنی بیوفا و هرجایی و بوالهوس نیز آورده است ، ولی صاحب سراج اللغات آن را رد کرده ، گوید: از تصحیفات فاحش صاحب برهان آن است که غوک چوب را بمعنی ده دله که بیوفا و هرجایی و بوالهوس باشد آورده ، و سر آن این است که بعضی از اهل لغت در تفسیر این لفظ «دودله » نوشته اند، و آن به ضم دال اول و فتح دال دوم بمعنی چوب مذکور است ، و او دودله که بمعنی متردد است خوانده ، باز آن را به معنی ده دله که بی حواس و پریشان خاطر و هرجایی است آورده . (حاشیه ٔبرهان قاطع چ معین از فرهنگ نظام ج 5 ص لح مقدمه ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.