کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چنین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چنین
/če(o)nin/
معنی
۱. مانند این؛ مثل این؛ اینگونه: چنین لباسهایی مناسب تو نیست.
۲. (قید) اینطور؛ به این شکل: او چنین نمینویسد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اینسان، اینگونه، اینطور، مانند این، مثل این
دیکشنری
sic
-
جستوجوی دقیق
-
چنین
واژگان مترادف و متضاد
اینسان، اینگونه، اینطور، مانند این، مثل این
-
چنین
فرهنگ فارسی معین
(چُ یا چِ) (ق تشب .) = چون این : مانند این ، مثل این ، این گونه ، این طور.
-
چنین
لغتنامه دهخدا
چنین . [ چ ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) (از: ادات تشبیه + ضمیر اشاره ) مخفف چون این . بدین گونه . بدینسان . این گونه . این طور. ایدون . در اصل «چون این » بود واو و الف را بجهت تخفیف حذف کردند چنین شد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). این طورو مانند این . این لفظ...
-
چنین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مخففِ چون این] ‹چونین› če(o)nin ۱. مانند این؛ مثل این؛ اینگونه: چنین لباسهایی مناسب تو نیست.۲. (قید) اینطور؛ به این شکل: او چنین نمینویسد.
-
چنین
دیکشنری فارسی به عربی
علي نفس النمط , لذا , مثل هذا , هکذا
-
چنین
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: nezeni طاری: inǰur طامه ای: neǰuri طرقی: uzu کشه ای: čenin / inǰiri نطنزی: neǰuri
-
واژههای مشابه
-
هم چنین
فرهنگ فارسی معین
( ~. چُ) (ق .) مانند این ، مثل این .
-
چنین باد
دیکشنری فارسی به عربی
آمين
-
چنین است
دیکشنری فارسی به عربی
بالضبط
-
یک چنین
دیکشنری فارسی به عربی
مثل هذا
-
چنان و چنین
لغتنامه دهخدا
چنان و چنین . [ چ ُ / چ ِ ن ُ چ ُ / چ ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کذا و کذا. مؤلف آنندراج بنقل از جواهرالحروف نویسد که : «چنان و چنین » را جایی استعمال کنند که دو چیز یا دو شخص مجهول الحقیقة مراد باشند. لیکن ظاهراً این تعریف درست نیست و «چنان و چنین...
-
چنین و چنان
لهجه و گویش تهرانی
توصیف حال،به این ترتیب
-
چنین و چنان
فرهنگ گنجواژه
وصف حال، چیزهای مبهم. چنین و چنان بودن= خودستائی.
-
چنین و چنانی
فرهنگ گنجواژه
صفات مبهم.