کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چنپا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چنپا
لغتنامه دهخدا
چنپا. [ چَم ْ ] (اِ) نام گلی است زرد شبیه به زنبق سفید و در هندوستان بسیار است و بعضی گویند هندی است . و آن را «وای چنپا» هم خوانند. (برهان ). نام گلی است سفید شبیه به زنبق که اصل آن از هندوستان به ایران آمده و آن گل را یاس چینی نیز گویند. (از انجمن ...
-
واژههای مشابه
-
رای چنپا
لغتنامه دهخدا
رای چنپا. [ چَم ْ ] (اِ) نام گلی است زردرنگ که بدرازی گل زنبق باشد و بغایت خوشبوی بود و جز به ولایت هند در جای دیگر نمیشود. و درخت آن ببزرگی درخت گردکان و بسیار بلندتر نیز میشود، و آن را فاهر وفاغیه نیز نامند و چنبا هم گویند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
چنپی
لغتنامه دهخدا
چنپی . [ چَم ْ ] (اِ) گل چنپا. (ناظم الاطباء). و رجوع به چنپا شود.
-
چمپا
لغتنامه دهخدا
چمپا. [ چ َ ] (اِ) چنپا. قسمی برنج خوب مرغوب وخوردنی که در گیلان عمل آید. نوعی برنج مرغوب که محصول گیلان است . || نوعی یاس . قسمی گل یاس . نوعی گل یاس سفید و معطر. چنپا. رجوع به چنپا شود.
-
چنپه
لغتنامه دهخدا
چنپه . [ چَم ْ پ َ ] (اِ) نوعی از برنج که در هند معروف است .(رشیدی ). نام برنجی است خوب که اصل آن از هندوستان به ایران آمده و اکنون بسیار شده در غالب بلاد موجود و مشهور است . (از انجمن آرا). برنج چنپا. نوعی از انواع برنج که در ایران کاشتن آن متداول ا...
-
فاغیه
لغتنامه دهخدا
فاغیه .[ ی َ / ی ِ ] (اِ) بمعنی فاغر است . (فهرست مخزن الادویه ). فاغر است که گل زردی باشد خوشبوی در هندوستان مانند زنبق ، و به هندی رای چنپا گویند. و گل حنا و درخت حنای گل کرده را نیز گفته اند. (برهان ). || هر شکوفه را نیز گویند که خوشبوی باشد. (بره...
-
فاغر
لغتنامه دهخدا
فاغر. [ غ ِ ] (اِ) گلی باشد خوشبو و به زردی مایل ، برگ آن مانند گل زنبق دراز میشود و اغلب در هندوستان میباشد، و به هندی رای چنپا خوانند. (برهان ). فاغره . فاغیه . بیخ نیلوفر هندی . نام عربی این دارو عموماً بصورت مؤنث «فاغرة» آمده است . و مایرهوف گما...
-
فاغرة
لغتنامه دهخدا
فاغرة. [ غ ِ رَ ] (ع اِ) بوی خوش است ، یا آن کبابه یا بیخ نیلوفر است . (منتهی الارب ). فاغیه . رای چنپا. فاغر. فارغه . فاخره . کبابه ٔ شکافته . دهن باز. دهان باز. (یادداشت بخط مؤلف ). به فارسی فاخره و کبابه ٔ شکافته نامند، و آن بزرگتر از کبابه و تا ...
-
یاس
لغتنامه دهخدا
یاس . (اِ) مخفف یاسمن است و آن گلی باشد معروف . (برهان قاطع). مخفف یاسمن که یاسمون و یاسمین نیز گویند و آن گلی است خوشبو و سفید و زرد و کبود. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ). او را یاسم با میم در آخر نیز گویند. (آنندراج ). درختچه ای است زینتی از تیره ٔ...
-
ارز
لغتنامه دهخدا
ارز. [ اَ رُ / اَ رُزز / اُ / اُ رُ / اُ رُزز ] (ع اِ) آرز. رُزّ. آرُز. برنج . دانه ٔ معروف . (منتهی الأرب ). برنج . (مهذب الاسماء) (غیاث ) (نصاب ). کرنج . (مؤید الفضلاء). و فی شرح الفصیح للمرزوقی ، الأترج ، فارسی معرب ، قال و قیل ان الارز کذلک . ...