کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چفته بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
circular arch1
چَفتۀ گرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] صورت ساختهشدۀ قوس گرد
-
fixed arch
چَفتۀ گیردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] هر سازۀ قابی (frame structure) منحنیشکل با اتصال صُلب
-
corbel arch
چَفتۀ لاریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] ساختهای شبیه به چَفته که هر رج از آجر یا سنگهای آن از رج زیرین جلوتر است
-
rough arch
چَفتۀ ناتراش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] چَفتهای که از قطعات نتراشیده، مانند سنگ و آجر، و ملاط میان آنها ساخته میشود
-
segmental arch1, segmented arch1
چَفتۀ هلالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] صورت ساختهشدۀ قوس هلالی
-
shoulder arch1, caernarvon arch1, square-headed trefoil arch1, shoulder-headed arch1
چَفتۀ هوبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] صورت ساختهشدۀ قوس هوبَری
-
tympanum1, tympan
سینۀ چَفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] سطح محاط بین چَفته و خط پاکار
-
order
رَج چَفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] هر لایه از چَفتۀ چندلایه
-
پله چفته
لغتنامه دهخدا
پله چفته . [ پ ُ ل َ / ل ِ چ ِ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) در اصفهان بازی الک دولک را گویند. رجوع به الک دولک شود.
-
چفته ٔ زانو
لغتنامه دهخدا
چفته ٔ زانو. [ چ َ ت َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خم زانو. خمیدگی زانو. مفصل زانو. و رجوع به چفته شود.
-
چفته دره
لغتنامه دهخدا
چفته دره . [ چ َ ت ِ دَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان که در 16 هزارگزی جنوب خاوری صحنه و 7 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ کرمانشاه به همدان واقع است . کوهستانی و معتدل است و 60 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش غلات دیمی . ش...
-
چفته دره
لغتنامه دهخدا
چفته دره . [ چ َ ت ِ دَ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند، بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 36 هزارگزی شمال باختری نورآباد و 6 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه واقع است . تپه ماهوری و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش غ...
-
چفته شدن
لغتنامه دهخدا
چفته شدن . [چ َ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چفتیدن . خمیده شدن . کوژ شدن . منحنی شدن . خم شدن پشت یا قامت : که من چفته شدم جانا و چون چوگان فروخفتم گرم بدرود خواهی کرد بهتر رو که من رفتم . دقیقی (از فرهنگ اسدی ).چون موی شدم لاغر و چون زر شده ام زرد...
-
چفته کردن
لغتنامه دهخدا
چفته کردن . [ چ َ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خم کردن . خماندن . خمیده کردن . منحنی کردن قامت یا پشت و جز آنها : ورهمی چفته کند قد مرا گو چفته کن چفته باید چنگ تا بر چنگ ترک آواکند. منوچهری .رجوع به چفته و چفته شدن شود.
-
چفته بالا
لغتنامه دهخدا
چفته بالا. [ چ َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) خمیده قد. کوژپشت . آنکه قامتی خمیده دارد. چفته پشت . چفته پیکر. چفته شکل : چفته بالا و خسته رخسارندکوفته مغز و سوخته جانند. مسعودسعد.رجوع به چفته و چفته پشت و چفته پیکر و چفته شکل شود.