کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چره کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چره کردن
لغتنامه دهخدا
چره کردن . [ چ َ رَ/ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چرا کردن . چریدن حیوانات : و گرگ با گوسفند بیک جای چره کنند. (تفسیر ابوالفتوح ). تا شیر با شتر چره کند و پلنگ با گاو. (تفسیر ابوالفتوح ). و آنجا که او [بچه ٔ ناقه ٔ صالح ] بودی چره نیارستی کردن (تفسیر ابوال...
-
واژههای مشابه
-
چَرَه
لهجه و گویش بختیاری
ča:ra قیچى مخصوص پشمچینى از گوسفندان.
-
چِرَّه
لهجه و گویش بختیاری
čerra گریه توأم با جیغ کودک، گریستن شدیدکودک.
-
snack
لبچره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذایی سبک که معمولاً بین وعدههای اصلی غذا خورده میشود
-
شب چره
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چَ رِ) (اِمر.) آجیل و میوه که در شب نشینی می خورند.
-
لب چره
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چَ رِ) (اِمر.) نخود و کشمش و انواع میوه های خشک که در مجالس بزم و وقت صحبت با یاران صرف کنند، شب چره ، تنقلات .
-
لب چره
لغتنامه دهخدا
لب چره . [ ل َ چ َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) لب چرا. شب چره . نقلی که چون یاران با هم صحبت دارند در مجلس آرند که آن را میخورند و سخن میدارند : به عیش یکدمه احمد مساز با شربت ز نقل لب چره بردار توشه ٔ جاوید.احمد اطعمه .
-
چم چره
لغتنامه دهخدا
چم چره . [ چ َ چ ِ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سماق بخش چگنی شهرستان خرم آباد که در 12 هزارگزی جنوب باختری سراب دره و 7 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت واقع است جلگه و معتدل است و 60 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ کشکان . محصولش غلات و لبنیا...
-
شب چره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šabča(e)re ۱. آجیل و میوهای که در شبنشینی میخورند.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] چرای گوسفندان در شب؛ شبچرا: ◻︎ گرگ آمدهست گرسنه و دشت پُربره / افتاده در رمه، رمه رفته به شبچره (ناصرخسرو: ۲۶۸).
-
شب چره
لهجه و گویش تهرانی
آجیل و میوه و شیرینی و تنقلات شبنشینی
-
چَرِه رِسَه
واژهنامه آزاد
فتح چ ، کسر هر دو راء - فتح سین به معنای چرخ ریسندگی که پشم را به نخ تبدیل می نمود
-
جستوجو در متن
-
ارتعاء
لغتنامه دهخدا
ارتعاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چریدن . (منتهی الارب ). چرا کردن . (زوزنی ). چره کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
شب چر
لغتنامه دهخدا
شب چر. [ ش َ چ َ ] (نف مرکب ) که شب چرد. که به هنگام شب چرا کند. حیوانی که در شب میچرد. (فرهنگ نظام ). || (ن مف مرکب ) که شب چریده شود. || (اِمص مرکب ) بردن حیوانات در شب به چرا کردن . (فرهنگ نظام ). || (اِ مرکب ) مخفف شب چره . شب چرا. رجوع به شب چره...