کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پینخینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) pey ۱. هریک از رشتههای دراز سفیدرنگ در بدن انسان و حیوان که از دِماغ و نخاع خارج و در میان عضلات پراکنده شده و حس و حرکت بهواسطۀ آنها صورت میگیرد؛ عصب.۲. زردپی؛ تاندون.〈 پی برکشیدن: (مصدر متعدی) = 〈 پی کردن〈 پی ب...
-
پی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ پیه] pi = پیه
-
پَیَ
لهجه و گویش گنابادی
paya در گویش گنابادی یعنی رعد و برق
-
پی
دیکشنری فارسی به عربی
خطوة , رائحة , عصب , وتر
-
پِى
لهجه و گویش بختیاری
pey 1. ردِ پا؛ 2. رگِ پشتِ پا؛ 3. پایه بنا.
-
پى
لهجه و گویش بختیاری
pi پیه، چربى.
-
پی
لهجه و گویش تهرانی
پیه
-
پی پی
واژهنامه آزاد
(زبان بچه ها) همان مدفوع است.
-
پی پی
واژهنامه آزاد
پی پی(بدون هیچ اعرابی.همه با ساکن)همان مدفوع است.اسم شهری مدفوع.
-
ropy bacteria
باکتری نخینهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی باکتری که سبب نخینگی محصول غذایی ازجمله نان میشود
-
پی پی خاتون
لغتنامه دهخدا
پی پی خاتون . (اِخ ) نام محلی در 204500گزی بوشهر میان بطانه و بندر دیر.
-
پی در پی
دیکشنری فارسی به عربی
مستمر
-
یک پی دو پی
لهجه و گویش تهرانی
بازی که از روی هم میپرند
-
پی در پی
واژهنامه آزاد
ادامه دار
-
گسسته پی
لغتنامه دهخدا
گسسته پی . [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب )از صفات کمان است . (آنندراج ). بریده زه : ز بس کشید نم از آب چشم پرخونم سپهر حال کمان گسسته پی دارد.ملا رشیدی (از آنندراج ).