(اسم) (زیستشناسی) ۱. هریک از رشتههای دراز سفیدرنگ در بدن انسان و حیوان که از دِماغ و نخاع خارج و در میان عضلات پراکنده شده و حس و حرکت بهواسطۀ آنها صورت میگیرد؛ عصب.
۲. زردپی؛ تاندون.
〈 پی برکشیدن: (مصدر متعدی) = 〈 پی کردن
〈 پی برگسلیدن: (مصدر متعدی) = 〈 پی کردن
〈 پی بریدن: (مصدر متعدی) = 〈 پی کردن
〈 پی زدن: (مصدر متعدی) = 〈 پی کردن
〈 پی کردن: (مصدر متعدی)
۱. بریدن رگوپی پای انسان، اسب، استر، یا شتر با شمشیر.
۲. [قدیمی، مجاز] متوقف کردن.
۳. (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] سرپیچی کردن.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.