کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشکش کردن (به) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیشکَش
لهجه و گویش بختیاری
piškaš پیشکش.
-
votive offering
پیشکش نذری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] شیء یا اشیایی که بهقصد نذر در مکانی مقدس قرار میدادند، بدون آنکه قصد برداشتن آنها یا استفادۀ مجدد از آنها را داشته باشند
-
funerary offering
پیشکشهای تدفینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اقلامی که سوگواران در هنگام خاکسپاری و پس از آن برای آرامش متوفی پیشکش میکردند
-
پول و پیشکش
فرهنگ گنجواژه
هدایا.
-
جستوجو در متن
-
هدية
دیکشنری عربی به فارسی
استدعا , فرمان يادستوري بصورت استدعا , عطيه , لطف , احسان , بخشش , پيشکشي , پيشکش , نعمت , موهبت , استعداد , پيشکش کردن (به) , بخشيدن (به) , هديه دادن , داراي استعداد کردن , ره اورد , هديه , اهداء , زمان حاضر , زمان حال , اکنون , موجود , اماده , مهيا...
-
libation altar
بَروارۀ جرعهافشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی برواره، وابسته به سازههای مذهبی، برای پیشکش کردن نوشیدنیها یا مایعاتی مانند آب و شراب و روغن به خدایان
-
تعارف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'ārof ۱. به یکدیگر خوشامد گفتن.۲. چیزی به هم پیشکش دادن.۳. [قدیمی] یکدیگر را شناختن.۴. [قدیمی] اظهار آشنایی کردن.
-
تقدمه
فرهنگ فارسی معین
(تَ دِ مِ) [ ع . تقدمة ] 1 - (مص م .) پیشکش کردن . 2 - (اِ.) پیشکش . 3 - مبلغ معینی که به عنوان مساعده و برحسب قرار معین مالک در آغاز مال به زارع می دهد و هنگام برداشت پس می گیرد.
-
ارزانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ گرانی] 'arzāni ۱. ارزان بودن؛ کمبهایی.۲. عطا؛ بخشش.۳. (اسم) پیشکش.۴. (صفت نسبی، منسوب به ارزان) درخور؛ لایق؛ شایسته؛ مستحق.۵. (صفت نسبی، منسوب به ارزان) فقیر؛ درویش: ◻︎ به ارزانیان بخش هرچت هواست / که گنج تو ارزانیان را سزاست...
-
قُرْبَانٍ
فرهنگ واژگان قرآن
قرباني - وسيله ي تقرّب ونزديک شدن-هر نعمتي و هر آن چيزي است که با پيشکش کردن و هديه کردن آن ، به مقام بالائي ، تقرب به آن مقام پيدا کنيم (اصل اين کلمه مصدر است ، و مصدر تثنيه و جمع نميشود لذا در عبارت "قَرَّبَا قُرْبَاناً "تثنيه نيامده است )
-
گزاریدن
لغتنامه دهخدا
گزاریدن . [ گ ُ دَ ] (مص )گزاردن و ادا کردن . (برهان ) (آنندراج ) : بر عمل تو حق است گزاریدن حکمت بگزار حق علم گرت دست گزار است . ناصرخسرو. || تعبیر کردن . تأویل کردن : گزاریدن خواب کار من است . فردوسی .|| گزرانیدن . درگزار کردن . || پیشکش کردن . ||...
-
تعارف
فرهنگ فارسی معین
(تَ رُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - خوشامد گفتن . 2 - پیشکش دادن . 3 - اظهار آشنایی کردن . 4 - در فارسی به معنی اغراق در ادای احترام و سپاسگزاری . ؛ ~ ِ شاه عبدالعظیمی تعارف ظاهری و غیرواقعی ، تعارف توخالی .
-
هدیه ساختن
لغتنامه دهخدا
هدیه ساختن . [ هََ دْ / هَِ دْ ی َ / ی ِ ت َ ] (مص مرکب ) فراهم کردن هدیه و پیشکش و فرستادن آن به نزد پادشاه : زمازندران هدیه این ساختی هم از گرگساران بدین تاختی . فردوسی .هدیه ای ساخت رشید را که پیش از وی کس نساخته بود. (تاریخ بیهقی ).
-
مد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مدّ] mad[d] ۱. [مقابلِ جزر] بالا آمدن آب دریا بر اثر نیروی جاذبۀ خورشید یا ماه.۲. (اسم) (ادبی) علامتی به شکل « » که بالای الف یا برخی حروف دیگر میگذارند.۳. کشیدن و دراز کردن حرف در نوشتن.۴. (اسم) [قدیمی، مجاز] پیشکش.۵. [قدیمی] ام...