کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پویه دویدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دویدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پویه، خرامیدن، خیز ۲. دوندگی ۳. شتافتن ۴. تاختن
-
ارقال
لغتنامه دهخدا
ارقال . [ اِ ] (ع مص ) بشتاب و پویه رفتن شتر. (منتهی الأرب ). پویه دویدن شتر. پوییدن اشتر. (تاج المصادربیهقی ). پوئیدن شتر. (زوزنی ). نوعی دویدن . || ارقال مفازة؛ طی کردن بیابان . (منتهی الأرب ).
-
خبب
فرهنگ فارسی معین
(خَ بَ) [ ع . ] (مص ل .) تیز دویدن ، پویه .
-
هروله
فرهنگ فارسی معین
(هَ وَ لِ) [ ع . هرولة ] (اِ.) پویه ، نوعی از حرکت بین راه رفتن و دویدن .
-
رتآن
لغتنامه دهخدا
رتآن . [ رَآ ] (ع مص )پویه دویدن شتر. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نزدیک بهم گام نهادن شتر. (از اقرب الموارد).
-
رقصان
لغتنامه دهخدا
رقصان . [ رَ ق َ ] (ع مص ) پویه دویدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پای کوفتن . (المصادر زوزنی ). رقص . رجوع به رقص شود.
-
رتک
لغتنامه دهخدا
رتک . [ رَ ت َ ] (ع مص )رَتْک . پویه دویدن شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). و رجوع به رتکان و رَتْک شود. || گشاده شدن دندان . (مصادراللغة زوزنی ).
-
رتکان
لغتنامه دهخدا
رتکان . [ رَ ت َ ] (ع مص ) رتک . پویه دویدن شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از تاج المصادر بیهقی ). رتک . (ناظم الاطباء). و رجوع به رَتَک و رَتْک شود.
-
ضباح
لغتنامه دهخدا
ضباح . [ ض ُ ] (ع مص ) ضَبح . (منتهی الارب ). برآوردن و شنوانیدن اسبان آواز خود را در دویدن یا پویه . (منتهی الارب ). || بانگ کردن روباه . (مهذب الاسماء) (زوزنی ) (تاج المصادر).
-
پو
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ پوییدن) ‹پوی› [قدیمی] pu ۱. = پوییدن۲. پوییدن (در ترکیب با کلمۀ دیگر): تکاپو.۳. پوینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): راهپو.۴. (اسم مصدر) حرکت کردن با سرعتی بین دویدن و پیادهروی؛ پویه.〈 پو گرفتن: (مصدر لازم) [قدیمی] دویدن: ◻︎ شیر سگی داشت...
-
رزیف
لغتنامه دهخدا
رزیف . [ رَ ] (ع مص )بانگ کردن شتر. || شتاب کردن از بیم . || شتاب و پویه دویدن ماده شتر: رزفت الناقة.(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). بشتاب دویدن و گویند: اسرع من فزع . (از اقرب الموارد). || نزدیک شدن کار: رزف الامر. || ...
-
ضبح
لغتنامه دهخدا
ضبح . [ ض َ ] (ع مص ) ضُباح . برآوردن و شنوانیدن اسبان آواز انفاس خود را در دویدن . || پویه دویدن اسپان . (منتهی الارب ). || از حال بگردانیدن آتش و آفتاب چیزی را. (تاج المصادر) (زوزنی ). گردانیدن آتش و آفتاب گونه ٔ چیزی را اندک نه بغایت . (منتخب اللغ...
-
اختباب
لغتنامه دهخدا
اختباب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نوعی از دویدن . پویه دویدن . پوئیدن . || گربزی کردن . فریفتن . خیانت کردن . || جوشیدن دریا و به آشوب شدن آن . || اختباب از ثوب ؛ بیرون کردن از جامه . (منتهی الارب ). || خبّه [ خرقه ] از جامه بیرون کردن . || برداشتن اسب هرد...
-
عرقصة
لغتنامه دهخدا
عرقصة. [ ع َ ق َ ص َ ] (ع مص ) پویه دویدن و رقصیدن . (منتهی الارب ). رقصیدن . (از اقرب الموارد). || راه رفتن . عرقصت الحیة، مار راه رفت . (از اقرب الموارد). || (اِ) نوعی از رفتار مار. (منتهی الارب ).
-
رتک
لغتنامه دهخدا
رتک . [ رَ ] (ع مص ) رَتَک . پویه دویدن شتر، و لایقال الا للبعیر خاصة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (از مجمل اللغة)(از اقرب الموارد). و رجوع به رَتَک و رتکان شود.