کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاْتَخْت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاْتَخْت
لهجه و گویش گنابادی
patakht در گویش گنابادی یعنی جشن نامزدی ، جشن عقدی
-
واژههای مشابه
-
پاتخت
لغتنامه دهخدا
پاتخت . [ ت َ ] (اِ مرکب ) کرسی . عاصمه . پایتخت . قطب . دارالملک . پادشائ-ی . حض-رت . واسطه . قاعده . قاعده ٔ ملک . قصَبه . مستق-ر. مقر. مستق-ر ملک . نشست . نشست گاه . دارالسلطنه . تختگاه . ام ّالبلاد. دارالأَماره . سریرگاه . دار مملکت . دارالمُلک ...
-
پاتخت
لهجه و گویش بختیاری
pâ-taxt پایتخت.
-
واژههای همآوا
-
پاتخت
لغتنامه دهخدا
پاتخت . [ ت َ ] (اِ مرکب ) کرسی . عاصمه . پایتخت . قطب . دارالملک . پادشائ-ی . حض-رت . واسطه . قاعده . قاعده ٔ ملک . قصَبه . مستق-ر. مقر. مستق-ر ملک . نشست . نشست گاه . دارالسلطنه . تختگاه . ام ّالبلاد. دارالأَماره . سریرگاه . دار مملکت . دارالمُلک ...
-
پاتخت
لهجه و گویش بختیاری
pâ-taxt پایتخت.
-
جستوجو در متن
-
دارالملک
واژگان مترادف و متضاد
پاتخت، پایتخت، حکومتنشین، شاهنشین، عاصمه، همایونگاه
-
پایتخت
واژگان مترادف و متضاد
پاتخت، تختگاه، دارالاماره، دارالسلطنه، دارالملک، شاهنشین، عاصمه
-
پایتخت
لغتنامه دهخدا
پایتخت . [ ت َ ] (اِ مرکب ) پاتخت . شهری که پادشاه در آن سکونت دارد و بعربی دارالسلطنه گویند.(غیاث اللغات ). قُطب . حاکم نشین . کرسی . کرسی مملکتی .دارالملک . پادشائی . حضرت . واسطه . قاعده (تبریز قاعدة آذربیجان است ). قاعده ٔ ملک . عاصمه . قصبه . مس...