کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يُذْکَرَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
غطیس
لغتنامه دهخدا
غطیس . [ غ َ ] (ع ص ) سیاه . الاسود، و یذکر غالباً توکیداً. (اقرب الموارد).
-
اولوالالباب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی (= صاحبان خرد)] ‹اولیالالباب› [قدیمی] 'olol'albāb صاحبان عقل؛ خردمندان. Δ برگرفته از آیۀ: ...و ما یَذَکَّر الا اولوالالباب. (بقره: ۲۶۹).
-
حجر شفاف
لغتنامه دهخدا
حجر شفاف . [ ح َ ج َ رِ ش َف ْ فا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حجر الشفاف . ابن البیطار در مفردات گوید: هو اسم ٌ لحجرالقیشور و یذکر فی حرف القاف . رجوع بحجر القیشور شود .
-
لباب
لغتنامه دهخدا
لباب . [ ل ُ ] (اِخ ) کوهی است مر بنی حذیمة را. (منتهی الارب ). قال الاصمعی و هو یذکر جبال هذیل ثم اودیة واسعة و جبل یقال له لباب و هو لبنی خالد. (معجم البلدان ).
-
طی الارض
لغتنامه دهخدا
طی الارض . [ طَی ْ یُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) نوردیدن زمین . نوعی کرامت که بجای گام برداشتن و رفتن زمین در زیر پای آدمی بتندی پیچیده شود و او بمقصد خویش هرچند دور باشد در مدتی بسیار کم رسد: و یذکر ان الارض تطوی له [ میمون القداح ] فیمضی الی این احب فی ا...
-
تاراء
لغتنامه دهخدا
تاراء.(اِخ ) موضعی است در شام . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ). || مسجد تاراء؛ مسجد پیغمبر در تاراء. (منتهی الارب ). مؤلف معجم البلدان آرد: قال ابن اسحاق و هو یذکر مساجد النبی صلی اﷲ علیه و سلم بین المدینة و تبوک . و گوید: مسجد الشق ، شق تاراء اس...
-
حثمة
لغتنامه دهخدا
حثمة. [ ح َ م َ / ح َ ث َ م َ ] (ع اِ) الاکمة الحمراء. و قال الازهری الاکمة و لم یذکر الحمراء قال و یجوز تسکین الثاء. (معجم البلدان ). پشته ٔ خرد سرخ یا سیاه از سنگها. || هَرِ بینی . || ارنبه ٔ بینی . پره ٔ بینی . || اسب کره ٔ کوچک . ج ، حثام . (منته...
-
طفل
لغتنامه دهخدا
طفل . [ طَ ] (ع ص ) نازک و نازپرورد از هر چیزی . ج ، طِفال ، طُفول . یقال : بنان طفل و جاریةٌ طفلة و انما جاز ان یوصف البنان و هو جمع بالطفل و هو واحد لان کل جمعلیس بینه و بین واحده الا الهاء فانه یذکر و یؤنث . (منتهی الارب ). نازک و تازه از هر چیزی...
-
تهندم
لغتنامه دهخدا
تهندم . [ ت َ هََ دُ ] (ع مص جعلی ) از هندم معرب اندام فارسی ، تظریف و استوار کردن چیزی را : و لم یذکر فی الحکایة سعتها و هل کانت قطعةً واحدةً او قطاعاً تهندم وقت نصبها [ نهب ُ قبة البلور] . (الجماهر بیرونی ). سارویه در تهندم و تهندس و تشیید اساس و ا...
-
حظوظ
لغتنامه دهخدا
حظوظ. [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حظ. (دهار). حظاء. احظ. (جمع بر غیر قیاس ). (مهذب الاسماء). حظوظة.- حظوظ خمسه ؛ (اصطلاح احکامیان از منجمین ) عبارت از خانه [ بیت ] و شرف و مثلثه و حد و وجه . و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: کما یذکر فی لفظ الایصال . فی فصل ...
-
مخصص
لغتنامه دهخدا
مخصص . [ م ُ خ َص ْ ص ِ ] (ع ص ) خاص کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه خاص می گرداند. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح فلسفی ) مخصصات انواع ، مقصود صور نوعیه است . (از فرهنگ علوم عقلی سیدجعفر سجادی ص 545). و رجوع به صورت نوعی در ...
-
مطیة
لغتنامه دهخدا
مطیة. [ م َ طی ی َ ] (ع اِ) بارگی ، یذکر و یؤنث . ج ، مَطایا، مَطی ، اَمطاء. (منتهی الارب ). سواری و مرکب . (غیاث ) (آنندراج ). اشتر که نشست را شاید . ج ، مطایا. (مهذب الاسماء).شتر سواری و هر ستور سواری که در سیر کوشش کند و بشتابد خواه ماده باشد و ی...
-
اتیس
لغتنامه دهخدا
اتیس . [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) رام تر. منقادتر.- امثال :اتیس من تیوس تویت ؛ قال حمزة هذا مثل حکاه محمدبن حبیب و لم یذکر فی ای ّ موضع یجب ان یوضع و تویت قبیلة من قبائل قریش و هو تویت بن حبیب بن اسدبن عبدالعزّی قال و حکی ایضاً: اتیس من تیوس البیّاع ، و ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی جوهری . سید علیخان در سلافه ذکراو کرده است . ولادتش در مکه بود و بدانجا پرورش یافت و در شعر و ادب برآمد. در عنفوان جوانی بهندوستان رفت ، بیست و پنج سال در آنجا بگذرانید، پس از آن بمکه و از آنجا به ایران آمد و چن...
-
ارقلیس
لغتنامه دهخدا
ارقلیس . [ اَ ق ِ ی ُ ] (اِخ ) شاعر و کیمیادان یونانی که ظاهراً در مائه ٔ پنجم ق . م . میزیسته . او راست منظومه ای در باب ((هنر مقدس )). || نیز شاعری یونانی در مائه ٔ چهارم ق . م . وی چند هجویّه و کتابی موسوم به ((بحث اشیاء)) کرده است : ارقلیس هذا کا...