اتیس . [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) رام تر. منقادتر.
- امثال :
اتیس من تیوس تویت ؛ قال حمزة هذا مثل حکاه محمدبن حبیب و لم یذکر فی ای ّ موضع یجب ان یوضع و تویت قبیلة من قبائل قریش و هو تویت بن حبیب بن اسدبن عبدالعزّی قال و حکی ایضاً: اتیس من تیوس البیّاع ، و لم یفسره ایضاً. قال حمزة فسألت عنه اباالحسین النسابة الاصبهانی فذکر انه البیاع بن عبدیالیل بن ناشب بن نمیرةبن سعدبن لیث بن بکر و بنته ریطة بنت ام ابی احیحة سعیدبن العاص و یعیّرون به . (مجمعالامثال میدانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.