کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يَتُوبَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
يَتُوبَ
فرهنگ واژگان قرآن
که توبه بپذيرد - که بيامرزد ( توبه در اصل به معني بازگشت و رجوع مي باشد و توبه عبد هميشه در ميان دو توبه از خداي تعالي قرار دارد ، يکي رجوع پروردگار به او ، به اينکه به او توفيق و هدايت ارزاني دهد ، و بدين وسيله بنده موفق به استغفار که توبه اوست بگرد...
-
واژههای مشابه
-
يَتُوبُ إِلَى
فرهنگ واژگان قرآن
توبه کرد - بازگشت ( توبه در اصل به معني بازگشت و رجوع مي باشد و توبه عبد هميشه در ميان دو توبه از خداي تعالي قرار دارد ، يکي رجوع پروردگار به او ، به اينکه به او توفيق و هدايت ارزاني دهد ، و بدين وسيله بنده موفق به استغفار که توبه اوست بگردد ، و دوم ...
-
يَتُوبُ عَلَي
فرهنگ واژگان قرآن
توبه پذيرفت - آمرزيد ( توبه در اصل به معني بازگشت و رجوع مي باشد و توبه عبد هميشه در ميان دو توبه از خداي تعالي قرار دارد ، يکي رجوع پروردگار به او ، به اينکه به او توفيق و هدايت ارزاني دهد ، و بدين وسيله بنده موفق به استغفار که توبه اوست بگردد ، و د...
-
جستوجو در متن
-
مشرکین
لغتنامه دهخدا
مشرکین . [ م ُ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مشرک . مردمان بت پرست و مشرک . (ناظم الاطباء) : مایود الذین کفروا من اهل الکتاب و لا المشرکین أن ینزل علیکم من خیر من ربکم . (قرآن 105/2). لیعذب اﷲ المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات و یتوب اﷲ علی المؤمنی...
-
احتباک
لغتنامه دهخدا
احتباک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بستن اِزار. ازار سخت کردن بر میان . (تاج المصادر). شلوار بر میان سخت بستن . || استوار و نیکو کردن هر چیزی . || احتباک ثوب ؛ نیکو بافتن جامه . || حبوه بستن و گردپای نشستن . احتباء. (منتهی الارب ). پشت و ساق درهم کشیده نشستن...
-
اما
لغتنامه دهخدا
اما. [ اِم ْ ما ] (ع حرف ربط) حرف تردید است . (غیاث اللغات ). برای شک آید مانند اَو، جز اینکه در اَو ابتداء به تیقن باشد و در اما به شک : جائنی اما زید و اما عمرو. (از منتهی الارب ). || برای ابهام آید : اما یعذبهم و اما یتوب علیهم (قرآن 106/9)؛[ یا آ...
-
مرجئة
لغتنامه دهخدا
مرجئة. [ م ُ ج ِ ءَ ] (اِخ ) طایفه ای که ایمان را قول بلاعمل می دانند، و قول (کلمه ٔ شهادت ) مقدم بر عمل می شمارند و معتقدند که تارک عمل را ایمانش نجات می بخشد و نسبت به ایشان مرجی ٔ و مرجی است و ایشان را مُرجیة نیز گویند. (از متن اللغة). و می گویند ...