کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وخط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وخط
لغتنامه دهخدا
وخط. [ وَ ] (ع مص ) آمیختن سپیدی با موی . (تاج المصادر بیهقی ). درآمیختن موی سپید موی سیاه را. یا فاش گردیدن موی سپید. (منتهی الارب ). سپید و سیاه برابر هم شدن .(از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آمیخته موی و دوموی گردیدن . (منتهی الارب ): وُخِطَ الرج...
-
واژههای همآوا
-
وَخْتِ
لهجه و گویش گنابادی
vakhte در گویش گنابادی یعنی وقتی که ، زمانی که
-
وَخت
لهجه و گویش تهرانی
وقت
-
وَخت
لهجه و گویش بختیاری
vaxt وقت.
-
جستوجو در متن
-
موخوط
لغتنامه دهخدا
موخوط. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از وخط. مجروح شده با نوک شمشیر. (ناظم الاطباء). || آمیخته موی و دوموی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد آمیخته موی و دوموی . (ناظم الاطباء). آن که سفیدی در موی وی پدید آمده بود. (مهذب الاسماء).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن عبیداﷲبن ابراهیم بن عبداﷲ الأسدی الغضاری . ادیبی ذکی و فاضل و او را خطی شبیه بخط ابن مقله بود که تمیز میان آن وخط ابن مقله صعب بود. (معجم الادباء یاقوت ج 1 ص 118).
-
وخض
لغتنامه دهخدا
وخض . [ وَ ] (ع مص ) درخلانیدن نیزه چنانکه درنگذرد به جانب دیگر یا درخستن به نیزه بی مبالغه . (منتهی الارب ). طعنه زدن چنانکه در جوف نیوفتد. (تاج المصادر بیهقی ). نیزه زدن کسی را چنانکه در درون وی درآید و از جای دیگر سر بدر نکند و بی مبالغه نیزه زدن ...
-
جعفرآباد
لغتنامه دهخدا
جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار در 50هزارگزی جنوب باختری حسن آباد به سوگند و کنار راه عمومی بیجار به تکاب . کوهستانی و سردسیر است و سکنه ٔ آن 480 تن شیعی مذهب و کردی زبانند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و فرآو...
-
خان تختی
لغتنامه دهخدا
خان تختی . [ ت َ ] (اِخ ) کوهی است در جنوب شرق اندخوی مربوط بحکومت اعلی میمنه که به ارتفاع تخمینی 439 گز از سطح دریا میباشد. موقعیت جغرافیایی آن : بین خط 65 درجه و 21 دقیقه و 54 ثانیه ٔ طول البلد شرقی وخط 36 درجه و 52 دقیقه و 12 ثانیه ٔ عرض البلد شما...
-
خاندکی
لغتنامه دهخدا
خاندکی .[ ] (اِخ ) قریه ای است واقع در 45500 گزی شمال شرق مرکز علاقه داری درجه ٔ 2 بونیقره (شولگره ) مربوط به حکومت درجه ٔ 3 کشنده در حوزه ٔ حکومت کلان بلخ ولایت مزارشریف که بین خط 67 درجه و 12 دقیقه ٔ طول البلد شرقی وخط 36 درجه و 24 دقیقه و 33 ثانیه...
-
خانقاه
لغتنامه دهخدا
خانقاه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است بفاصله ٔ 23000 گزی در جنوب مرکز حکومت درجه ٔ 2 خان آباد مربوط بحکومت کلان قندز ولایت قطغن ، بین خط 69 درجه و 10 دقیقه و 3 ثانیه ٔ طول البلد شرقی وخط 36 درجه و 30 دقیقه ٔ عرض البلد شمالی قرار دارد. (از قاموس جغراف...
-
خانقاه
لغتنامه دهخدا
خانقاه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 9500 گزی در جنوب شرق قریه ٔ شوربلاق در علاقه داری درجه ٔ 3 چهارکنت مربوط بحکومت درجه ٔ 2 نهر شاهی ولایت مزارشریف ، موقعیت آن بین خط 67 درجه و 8 دقیقه و 48 ثانیه ٔ طول البلد شرقی وخط 36 درجه و 26 دقیق...
-
هفت خط
لغتنامه دهخدا
هفت خط. [ هََ خ َطط / خ َ ] (اِ مرکب ) کنایت از اقالیم سبعه است . (آنندراج ) : کرد رها در حرم کاینات هفت خط و چارحد و شش جهات . نظامی .|| خطوط جام جم است که آن خط جور و خط بغداد و خط بصره و خط ازرق وخط اشک و خط کاسه گر و خط فرودینه باشد. (برهان ). پی...