کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وابردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وابردن
لغتنامه دهخدا
وابردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) بازبردن : کشف ؛ وابردن اندوه ، وابردن پرده . (ترجمان القرآن ). استکشاف ، فرج ؛ وابردن اندوه و غیره . (منتهی الارب ) : آوازی شنود که هان اگر میخواهی تا نعمت جمله ٔ دنیا وقف تو کنم اما اندوه خویش از دلت وابرم که اندوه و ن...
-
واژههای مشابه
-
اندوه وابردن
لغتنامه دهخدا
اندوه وابردن . [ اَ ه ْ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) دور کردن اندوه . فرج . اسلا. (تاج المصادر بیهقی ). تفریج . (یادداشت مؤلف ).
-
انده وابردن
لغتنامه دهخدا
انده وابردن . [ اَ دُه ْ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) اندوه بردن . تفریج . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به انده بردن شود.
-
جستوجو در متن
-
تقشیع
لغتنامه دهخدا
تقشیع. [ ت َ ] (ع مص ) ابر وابردن . (تاج المصادر بیهقی ). وابردن باد ابر را. (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
فابردن
لغتنامه دهخدا
فابردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) ببردن . بردن . وابردن . بازبردن . رجوع به فا و وا و باز شود.
-
جلاء
لغتنامه دهخدا
جلاء. [ ج ِ ] (ع مص ) عرض کردن عروس را به شوهر. (از اقرب الموارد). عروس جلوه کردن .(تاج المصادر بیهقی ).رجوع به جلوة و جلوه کردن شود. || اندوه وابردن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
اسلاء
لغتنامه دهخدا
اسلاء. [اِ ] (ع مص ) فراموشانیدن کسی را چیزی . فراموش کنانیدن کسی را چیزی : اسلاه عنه . (منتهی الارب ). || اندوه وابردن . (تاج المصادر بیهقی ). اندوه بدر بردن . تسلیت . خورسند و بیغم گردانیدن : اسلاه عنه . (منتهی الارب ). || اندوه عشق ببردن . (زوزنی ...
-
تسلیت
لغتنامه دهخدا
تسلیت . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) تسلیة. اندوه وابردن . (مجمل اللغة). مأخوذ از تازی ، پند و نصیحتی که در بیرون کردن غم و اندوه از دل کسی گویند، ویژه چون آن کس مصیبت زده باشد. دلاسایی و خاطرنوازی و آسایش . (ناظم الاطباء). دلداری . اندوه بردن . غم زدایی . و...
-
تفریج
لغتنامه دهخدا
تفریج . [ ت َ ] (ع مص ) اندوه وابردن . (تاج المصادر بیهقی ). بردن و دور کردن اندوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از دشواری و غم بیرون آوردن . (آنندراج ). دور کردن خداوند غم را از کسی . (از اقرب الموارد) : یا ایوب قم باذن اﷲ فان اﷲ فرجک من الغم . (...
-
تفزیع
لغتنامه دهخدا
تفزیع. [ ت َ ] (ع مص ) ترسانیدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بی بیم گردانیدن . و صله ٔ آن ، عن باشد. قوله تعالی : حتی اذا فزع عن قلوبهم ؛ ای کشف عنها الفزع...
-
تنفیس
لغتنامه دهخدا
تنفیس . [ ت َ ] (ع مص ) غم وابردن . (زوزنی ). آسایش دادن و رهایش بخشیدن از غم ، یقال : نفس کربته عنه ؛ ای فرجه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- حروف تنفیس ؛ «س َ» و «سَوْف َ» است و مقصود نحویان از تنفیس توسیع است ، چه این دو حرف م...
-
طمل
لغتنامه دهخدا
طمل . [ طَ] (ع مص ) آفرینش . (منتهی الارب ). خلق عالم و آفریدگان . || سخت راندن ستور. (منتخب اللغات ). سخت راندن شتر. (منتهی الارب ). نیک راندن شتر. (تاج المصادر). || باریک بافتن بوریا و رشته ها در آن داخل کردن . (منتهی الارب ). بافتن حصیر و رشته ها ...
-
فرج
لغتنامه دهخدا
فرج . [ ف َ رَ ] (ع مص ) پیوسته واماندگی شرم جای . (منتهی الارب ). || به هم ناپیوستن هر دو سرین جهت ضخامت و بزرگی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || شکافتن . (ترجمان ترتیب عادل بن علی ). || دور کردن اندوه را. (منتهی الارب ). اندوه وابردن . (تاج ال...