کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هنر نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هنر اختلا ط رنگها
دیکشنری فارسی به عربی
فن تصويري
-
عیب و هنر
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
فرهنگ و هنر
فرهنگ گنجواژه
فرهنگ.
-
فضل و هنر
فرهنگ گنجواژه
صفات نیکو.
-
فهم و هنر
فرهنگ گنجواژه
درک.
-
سَواد و هُنر
فرهنگ گنجواژه
فضیلت.
-
بیکاره و بی هنر
فرهنگ گنجواژه
تنپروری.
-
حال و هنر
فرهنگ گنجواژه
مرتبه.
-
هنر و کاردانی
فرهنگ گنجواژه
هنرمندی
-
هنر و کلک
فرهنگ گنجواژه
دوز و کلک.
-
قسمت مادی یا مکانیکی هنر
دیکشنری فارسی به عربی
معدات والتجهيزات العسکرية
-
بی هنر و بی کاره
فرهنگ گنجواژه
انسان بی خاصیت.
-
بد ذات و بی هنر
فرهنگ گنجواژه
رذل.
-
جستوجو در متن
-
صنعتگری
لغتنامه دهخدا
صنعتگری . [ ص َ ع َ گ َ ] (حامص مرکب ) صنعت کردن . هنر نمودن : جهاندیده دانا به نیک اختری درآمد بتدبیر صنعتگری . نظامی .رجوع به معانی صنعت شود.
-
بالا دادن
لغتنامه دهخدا
بالا دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) راندن چیزی بسوی بالا. فرستادن چیزی بسوی بالا. صعود دادن . متصاعد ساختن : به رای پاک هنر را همی دهد یاری برسم خوب خرد را همی دهد بالا. امیر معزی (از آنندراج ).سدره در پستی است از بالای اوواعظش بی وجه بالا می دهد. ظهوری (ا...