کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همشکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
همشکل
لغتنامه دهخدا
همشکل . [ هََ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) هم شکل . همانند. به شکل یکدیگر : این مرد هم شکل و هم هیأت من است . (سندبادنامه ).
-
واژههای همآوا
-
هم شکل
فرهنگ فارسی معین
( ~. شِ) [ فا - ع . ] (ص مر.) شبیه .
-
هم شکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] hamše(a)kl آنکه در شکل و صورت شبیه دیگری است؛ مشابه؛ مانند هم.
-
جستوجو در متن
-
isomorph
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایزومورف، همشکل، همریخت، مواد همشکل، ماده یک شکل
-
isomorphs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
isomorphs، همشکل، همریخت، مواد همشکل، ماده یک شکل
-
مشاکل
واژگان مترادف و متضاد
مشابه، مانند، همشکل
-
متشاکل
واژگان مترادف و متضاد
همانند، شبیه، همشکل، متشاکله
-
متحدالشکل
واژگان مترادف و متضاد
انیفورم، همانند، همسان، همشکل ≠ مختلفالشکل، ناهمسان
-
اونیفورم
فرهنگ فارسی معین
(اُ فُ) [ فر. ] (ص .) 1 - همشکل ، همسان . 2 - لباس متحدالشکل .
-
مجانست
لغتنامه دهخدا
مجانست . [ م ُ ن َ / ن ِ س َ ] (ع مص ) مجانسة. همشکل شدن . رجوع به مجانسة شود. || (اِمص ) همجنسی . (غیاث ). همجنسی و مشابهت و هم شکلی . (ناظم الاطباء). تجانس . همانندی . مشاکلت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دو نوع را تو ز یک جنس می قیاس کنی مجانست ...
-
تروپاکوکائین
لغتنامه دهخدا
تروپاکوکائین . [ ت ْ رُ ک ُ ] (اِ) این جسم الکالوئید کوکائین ژاوه است و از نظر شیمیایی همشکل تروپین یا پسودوتروپانول می باشد. خاصیت بی حسی موضعی آن از کوکائین زیادتر است و موجب اتساع مردمک چشم نمی شود. بشکل ملح کلرهیدرات و به غلظت کمی کمتر از کوکائین...
-
انسب
لغتنامه دهخدا
انسب . [ اَ س َ ] (ع ن تف ) مناسب تر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). الیق . اولی . (یادداشت مؤلف ). مناسب تر و ماننده تر و همشکل تر. (ناظم الاطباء). || عالم تر به علم انساب . عالم تر به نسب : عقیل بن ابی طالب برادر علی بن ابیطالب علیه السلام انسب قریش و...
-
چوبی شدن
لغتنامه دهخدا
چوبی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از جنس چوب گشتن . || همسان و همانند و همشکل چوب گشتن از رنگ و شکل و غیره . || در نباتات چوبی شدن یکی از تغییرات شیمیائی غشاء گلوسیدی سلول است و بعبارت دیگر میتوان گفت که غشاء گلوسیدی درنتیجه ٔ عمل ادسوربسیون بدو ماده ...