کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همدانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حسین همدانی
لغتنامه دهخدا
حسین همدانی . [ ح ُ س ِ ن ِ هََ م َ ] (اِخ ) ابن العزیز رشید منتخب الدین مقری نحوی . تألیفاتی درقرائت قرآن دارد. و در 643 هَ . ق . / 1245 م . در گذشت . (معجم المؤلفین از کشف الظنون ) (روضات ص 238).
-
رشکی همدانی
لغتنامه دهخدا
رشکی همدانی . [ رَ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) اسمش محسن بیک و در فن علاقه بندی ممتاز اما هرزه گردو بی پروا و غماز بود بحدی که در تبریز عسس کشته و هم در آنجا کشته شد. (از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 262). صادقی کتابدار گوید: از مردم زادگان همدان و پسر حسن بیگ لن...
-
رشید همدانی
لغتنامه دهخدا
رشید همدانی . [ رَ دِ هََ م َ ] (اِخ ) خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی . رجوع به رشیدالدین (فضل اﷲبن ...) شود.
-
رشیدالدین همدانی
لغتنامه دهخدا
رشیدالدین همدانی . [ رَ دُدْ دی ن ِ هََ م َ] (اِخ ) خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی وزیر. رجوع به مجمعالفصحا ج 1 ص 236 و رشیدالدین (فضل اﷲ...) شود.
-
زکی همدانی
لغتنامه دهخدا
زکی همدانی . [ زَ کی ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) جوانی نامراد و از نعلچی گری مدارا می گذرانیده ... و اکثر در اردوی شاه طهماسب صفوی در نزد امراء بوده . از اوست :به سوی مصر نیامد نسیمی از کنعان که دامنی نزند آتش زلیخا را... (از آتشکده ٔ آذر).صاحب مجمع الخواص ...
-
روحی همدانی
لغتنامه دهخدا
روحی همدانی . [ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) شاعر عهد شاه عباس اول . وی شاه را هجو کرد و به امر او زبانش را بریدند. این بیت از اوست :بروی او نگرستن ز ما نمی آیدمن این دو دیده برای گریستن دارم . (از صبح گلشن ص 184).رجوع به الذریعه ذیل دیوان روحی همدانی و فرهن...
-
شاعر همدانی
لغتنامه دهخدا
شاعر همدانی . [ ع ِ رِ هََ م َ ] (اِخ ) شهرت الهی شاعر که در قصبه ٔ اسدآباد نزدیک شهر همدان تولد یافته و بسال 1057 هَ . ق . درگذشته است . رجوع به ریحانة الادب ج 1 ص 102 و ج 2 ص 285 و الهی شود.
-
طاهر همدانی
لغتنامه دهخدا
طاهر همدانی . [هَِ رِ هََ م َ ] (اِخ ) مشهور به باباطاهر عریان . ازخاک پاک همدان بوده . او در آن ولایت به دیوانگی شهرت نموده بلی اوست دیوانه که دیوانه نشد. اغلب اوقات وایام در بیغوله و غارش مقام . گویند چنان آتشی در دل آن دیوانه ٔ فرزانه برافروخته و ...
-
طرب همدانی
لغتنامه دهخدا
طرب همدانی . [ طَ رَ ب ِ هََ م َ ] (اِخ ) هدایت آرد: نام شریفش میرزا یوسف ، برادر کهتر میرزا ابوالقاسم همدانی و شیخ الاسلام آن شهر بوده ، شاهزاده ٔ مغفور معظم دولتشاه طاب ثراه به وی مرحمتها میفرمود، و فاضلی دانشمند و دبیری بیمانند، در جودت طبع و حدت ...
-
علی همدانی
لغتنامه دهخدا
علی همدانی . [ ع َ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) ابن حسن همدانی . مشهور به ابن فاکهی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی فاکهی شود.
-
علی همدانی
لغتنامه دهخدا
علی همدانی . [ ع َ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمد همدانی مسعودی . مشهور به ابن شهاب . رجوع به علی مسعودی شود.
-
علی همدانی
لغتنامه دهخدا
علی همدانی . [ ع َ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن احمدبن حسن بن قاسم بن حسن بن علی همدانی . مشهور به فلکی و مکنی به ابوالفضل . رجوع به علی فلکی شود.
-
علی همدانی
لغتنامه دهخدا
علی همدانی . [ ع َ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسن بن جهضم همدانی مکی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهضم . صوفی و عهده دار مشیخه ٔ صوفیه در حرم بود. و در سال 414 هَ . ق .درگذشت . او راست : بهجةالاسرار در تصوف . (از معجم المؤلفین ). صاحب معج...
-
علی همدانی
لغتنامه دهخدا
علی همدانی . [ ع َ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالصمدبن عبدالاحدبن عبدالغالب مصری سخاوی . ملقب به علم الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علم الدین سخاوی شود.
-
علی همدانی
لغتنامه دهخدا
علی همدانی . [ ع َ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن یوسف همدانی . متوفی در سال 786 هَ . ق . او راست : 1- اختیارات المنطق فی التصوف . 2- اوراد فتحیة. (از اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 24 ص 34).