طرب همدانی . [ طَ رَ ب ِ هََ م َ ] (اِخ ) هدایت آرد: نام شریفش میرزا یوسف ، برادر کهتر میرزا ابوالقاسم همدانی و شیخ الاسلام آن شهر بوده ، شاهزاده ٔ مغفور معظم دولتشاه طاب ثراه به وی مرحمتها میفرمود، و فاضلی دانشمند و دبیری بیمانند، در جودت طبع و حدت ذهن و استقامت سلیقه و بذله های دلکش و سخنان خوش مشهور، و در عهد دولت قطب السلاطین محمدشاه ثانی قاجار طاب ثراه رحلت نموده . از اشعار آن جناب است :
نه جان بهر نثار او نه تاب شرمساریها
پس از مردن نیایدکاش بر خاکم ز یاریها
مرابر روی او دیدن نباشد درخور طاقت
عبث با پرده دارم شکوه است از پرده داریها.
امیدوار وصل تو جان داد در فراق
تا کامیاب وصل ترا انتقام چیست .
حلقه بر در آشنا ناکرده در بگشاد دوش
گوئیا پنداشت آن ناآشنا بیگانه ام .
ای جرس رهبر ما گمشدگان چون نشوی
رهزنان را ز کمینگاه خبردار مکن .
جان من آب حیات از غم دهرت نرهاند
زینهار ار عوض باده دهندت نستانی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.