کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همان
/hamān/
معنی
اشاره به دور.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
نیز، هم
دیکشنری
even, homo-, idem, identical, same, like , selfsame, very
-
جستوجوی دقیق
-
همان
واژگان مترادف و متضاد
نیز، هم
-
همان
لغتنامه دهخدا
همان . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش خداآفرین شهرستان تبریز که 100 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
همان
لغتنامه دهخدا
همان . [ هََ ] (ضمیر مرکب ، ص مرکب ) اشارت است به چیزی که در خاطر ملحوظ است . (آنندراج ). مرکب است از هم + آن . در جمله بدین معنی است : این آن چیزی است که بوده است و متکلم و مخاطب میدانند : کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شاد...
-
همان
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] 1 - (ضم .) آن چه که قبلاً ذکر شده . 2 - آن چه که در خاطر گوینده و شنونده معهود است . 3 - (ق .) همچنان . 4 - (ص .) مساوی ، معادل ، یکسان .
-
همان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، ضمیر) ‹همآن› hamān اشاره به دور.
-
همان
دیکشنری فارسی به عربی
جدا , نفسه
-
همان
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hamun طاری: hamu طامه ای: hamun طرقی: hamun کشه ای: hamun نطنزی: hamun
-
واژههای مشابه
-
همان طور
فرهنگ واژههای سره
همان جور، همانگونه، هم آنسان
-
عین همان
دیکشنری فارسی به عربی
واحد
-
همان چیز
دیکشنری فارسی به عربی
نفسه
-
همان کار
دیکشنری فارسی به عربی
نفسه
-
همان جور
دیکشنری فارسی به عربی
نفسه
-
از همان قرار
دیکشنری فارسی به عربی
وفقا لذلک
-
یکی از همان
دیکشنری فارسی به عربی
واحد