کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هلاکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هلاکی
لغتنامه دهخدا
هلاکی . [ هََ ] (اِخ ) در شهر هرات است و ازغایت استغنایی که به سبب فقر دارد با ارباب جاه اختلاط نمی کند. گاهی نظم هم میگوید. این مطلع از اوست :دهن تنگ تو و غنچه ٔ تر هر دو یکی است اشک گلگون من و خون جگر هر دو یکی است . (از مجالس النفائس ص 76 و 77).وی...
-
هلاکی
لغتنامه دهخدا
هلاکی . [ هََ ] (اِخ ) همدانی . شاعری خوش سلیقه و هموار است . در خدمت شاهزاده بهرام میرزا پرورش یافت . هرگونه شعری گفت و تا حدی مولویت هم داشت . کتابی به نام «شوق و ذوق » منظوم ساخت ولی به جز یک بیت که در بیان سردی هوا و زیادی برف است هیچ یک از ابیات...
-
هلاکی
لغتنامه دهخدا
هلاکی .[ هََ ] (ص نسبی ) منسوب به هلاک . رجوع به هلاک شود.
-
جستوجو در متن
-
ثلال
لغتنامه دهخدا
ثلال . [ ث َ ] (ع اِمص ) هلاک . هلاکی .
-
عسل
لغتنامه دهخدا
عسل . [ ع َ ] (ع ص ) ماده شتر تیزرو. (ناظم الاطباء). ناقه ٔ سریع. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) هلاکی و نگونساری : عسلاً له ؛ نگونساری و هلاکی باد او را! (از اقرب الموارد).
-
طوائح
لغتنامه دهخدا
طوائح . [ طَ ءِ ] (ع اِ) طوایح . شدائد. مهلکات . (منتهی الارب ). هلاکی . آفات . (غیاث ) (آنندراج ).
-
وداء
لغتنامه دهخدا
وداء. [ وَ دَءْ ] (ع اِمص )هلاکی . (منتهی الارب ). هلاک . || (مص ) سپری گردیدن اخبار بر کسان و منقطع شدن . (اقرب الموارد).
-
هوارة
لغتنامه دهخدا
هوارة. [ هََ رَ ] (ع اِمص ) نیستی و هلاکی . (منتهی الارب ). هلاکت : من اطاع ربه فلا هوارة علیه . (اقرب الموارد).
-
تدامیر
لغتنامه دهخدا
تدامیر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تدمیر. (ناظم الاطباء).ج ِ تدمیر. هلاکی ها. (آنندراج ). رجوع به تدمیر شود.
-
اتواه
لغتنامه دهخدا
اتواه . [ اَت ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ تَوْه و توه ، بمعنی هلاکی ، هالک و تباه . (منتهی الارب ).
-
جرزة
لغتنامه دهخدا
جرزة. [ ج َ رَ زَ ] (ع اِ) هلاکی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (متن اللغة).
-
تب
لغتنامه دهخدا
تب . [ ت َب ب ] (ع مص ) هلاک شدن و زیان کار شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). هلاکی . (دهار). زیان و هلاکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).تباً له ؛ هلاکی باد او را. الزمه اﷲ خسراناً و هلاکا؛لازم گردا...
-
تتبیب
لغتنامه دهخدا
تتبیب . [ ت َ ] (ع مص ) هلاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (صراح ). هلاک کردن کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ). || زیان و هلاکی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تباً لک گفتن کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط): تباً تتبیبا...
-
تبیب
لغتنامه دهخدا
تبیب . [ ت َ ] (ع اِ) زیان و هلاکی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هلاک کردن . (قطر المحیط) (آنندراج ).