کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هبه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هبه کردن
لغتنامه دهخدا
هبه کردن . [ هَِ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بخشیدن . (ناظم الاطباء). دادن . بذل کردن . و رجوع به هبه شود.
-
هبه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تبرع
-
واژههای مشابه
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هََ / هَِ ب ْ ب َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. (منتهی الارب ): هب السیف الشی ٔ هبة؛ برید شمشیر آن چیز را. (اقرب الموارد). || به حرکت درآوردن شمشیر چیزی را. جنبانیدن شمشیر چیزی را. (معجم متن اللغة). || جنبیدن و به حرکت درآمدن شمشیر. (معجم متن اللغة...
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هََ ب ْ ب َ ] (ع اِ) یک مرتبه . یک بار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): رایته هبة؛ دیدم او را یک بار در تمام عمر. (اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (معجم متن اللغة). || ساعتی که از پگاه باقی باشد. || مدتی از روزگار. (اقرب الموارد) (مع...
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هَِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد الفخربن یوسف بن منصور. ملقب به بهاءالدین و معروف به ابن الفخر. از امرای دولت رسولی بود. در سال 790 هَ . ق . به امارت شهر زبید منصوب گشت و تا آخر عمر (796 هَ . ق .) در این سمت باقی بود. (اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 55).
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هَِ ب َ ] (ع اِ) عطیه و هدیه ای که خالی از غرض یا عوض باشد. (معجم متن اللغة). ج ، هِبات . (اقرب الموارد).
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هَِ ب َ ] (ع مص ، اِمص ) (از«وهَ ب ») بخشش و انعام . (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بخشیدن چیزی را. (منتهی الارب ). بخشیدن و دادن چیزی بلاعوض . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). التبرع تملیک العین بلاعوض . (تعریفات ). || دراصطلاح شرع ...
-
هبة
لغتنامه دهخدا
هبة. [ هَِب ْ ب َ ] (ع اِ) نوع . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد. || حال .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نوع و هیئت از وزیدن باد. (ناظم الاطباء). حال وزش باد. (معجم متن اللغة). || روانی شمشیر و نیزه در ضریبه و درخش آن . گفته میشود: سیف ذوهبة. (ناظم ا...
-
هَبَّه
لهجه و گویش بختیاری
habba حبّه، دانه انار و انگور.
-
هبه
واژهنامه آزاد
هبه يعني بخشيدن چيزي به ديگري بدون عوض و مجاناً و صيغه خاصي لازم ندارد بلكه اگر هبه كننده چيزي را به قصد بخشش به ديگري بدهد و او هم به همين انگيزه بگيرد هبه انجام گرفته و هبه داراي دو نوع است. 1- هبه معوضه يعني بخشيدن بشرط دريافت چيزي و كاري مشروع بع...
-
هبه نامه
لغتنامه دهخدا
هبه نامه . [ هَِ ب َ / ب ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) بخشش نامه . (ناظم الاطباء). در اصطلاح ، قباله ای است که بر طبق آن ، واهب مالی یا چیزی را (عین موهوبه ) به متهب ببخشد. (از حقوق مدنی ، تألیف موسی عمید).
-
هبه نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (حقوق) hebenāme نوشتهای که بهموجب آن کسی مالی را به دیگری ببخشد؛ بخششنامه.
-
جستوجو در متن
-
نشاندار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
هبة