هبة. [ هَِب ْ ب َ ] (ع اِ) نوع . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد. || حال .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نوع و هیئت از وزیدن باد. (ناظم الاطباء). حال وزش باد. (معجم متن اللغة). || روانی شمشیر و نیزه در ضریبه و درخش آن . گفته میشود: سیف ذوهبة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). روانی شمشیر در ضریبه و درخشش آن . (معجم متن اللغة): للسیف هبة. (اقرب الموارد). || پاره ای از جامه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || جامه ٔ کهنه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || ساعتی که از پگاه باقی باشد. || مدتی از روزگار. گفته میشود: عشنا هبة؛ مدتی از زمان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.