کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هبةا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) (شیرازی ) ابن عبدالوارث بن علی شیرازی ، مکنی به ابوالقاسم و معروف به ابن بوذی ، مورخ و از ثقات حافظان حدیث بود. وی در خراسان ، عراق ، حرمین ، یمن ، مصر، شام ، الجزیره ، فارس و جبال استماع حدیث کرد. کتاب «تاریخ شیراز...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) (مولانا...) از عرفا و متصوفه ٔ قرن هفتم هجری که به وفور علم و صلاح معروف بوده . وی از مردم ترکستان و هنگامی که غازان خان در خراسان حکومت داشت به ایران آمد و به خدمت پادشاه رسید. غازان خان مقدم وی را گرامی شمرد و از ...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن هبةاﷲ الامین الانصاری الدمشقی ، مکنی به ابومحمد و معروف به ابن الاکفانی ، از حافظان حدیث و تاریخدان و شافعی بود. به سال 444 هَ . ق . به دنیا آمد و در سال 524 هَ . ق .به دمشق وفات یافت . (از الاعلام...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمدبن معلی بن محمود الطرازی ترکستانی ملقب به شجاع الدین ، از فقهای حنفی ، به سال 671 هَ . ق . در شهر طراز در ترکستان به دنیا آمد و به دمشق رحل اقامت افکند و در همانجا به سال 733 هَ . ق . درگذشت . از آثار اوست :...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن البتکین ، مکنی به ابوطاهر. حاجب خوارزمشاه و صاحب جیش وی بوده است . ابوعلی جعفری در مدح او قصیده ای دراز که از سیصد بیت متجاوز است سروده و در آن گوید:اشرب علی ذکری امری ساد جمیعالحجبةمن حاجب شهم جلیل حاتمی الموهب...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن الیاس . برادر موفق الدین اسعدبن الیاس بن مطران طبیب معروف که وی نیز به شغل طبابت اشتغال داشت . (عیون الانباء فی طبقات الاطباء ج 2 ص 180).
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن جعفربن سناء الملک ابی عبداﷲ محمدبن هبةاﷲ السعدی ، مکنی به ابوالقاسم و معروف به قاضی سعید. از فضلا و شعرای بزرگ مصر، به سال 545 در مصر به دنیا آمد مدتی در دیوان انشاء مصر خدمت کرد، شعری نیکو و نثری شیوا داشت . از...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن علاف ، مکنی به ابوبکر از صوفیه ٔ قرن چهارم و از مردم شیراز بود. گویند که شیخ کبیر ابوعبداﷲ محمدبن خفیف ، صوفی مشهور (متوفی به سال 371 هَ . ق .) به مریدان خود وصیت کرد که پس از مرگ ، شیخ ابوبکر علاف بر وی نما...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن ، مکنی به ابوالحسن معروف به حاجب . رجوع به حاجب (هبةاﷲ...) شود.
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن بن علی ، مکنی به ابونصر و ملقب به تاج الرؤسا. رجوع به تاج الرؤسا شود.
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین داری ، مکنی به ابونصر، شاعری از خانواده ٔ داریان بیهق بود. رجوع به تاریخ بیهق ص 116 شود.
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین بن علاف شیرازی ، مکنی به ابوبکر، نحوی و شاعر و ادیب فاضل و در علوم عصر خود وارد بود.وی بخراسان و ماوراءالنهر سفر کرد. از حمادبن مدرک و غیره حدیث شنید و حافظ ابوعبداﷲبن حاکم از وی استماع حدیث کرد و نام وی را...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین بن یوسف اسطرلابی ، مکنی به ابوالقاسم و معروف به بدیع اسطرلابی . فیلسوف و طبیب مشهور و عالم به فلک و ادیب و شاعر قرن 6 هجری بوده . ابن عبری وی را اصفهانی ذکر کرده و نام وی را هبةاﷲ اصفهانی آورده است و گوید ک...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعید، مکنی به ابوالحسن . طبیب مقتفی خلیفه ٔ عباسی و استاد ابن تلمیذ. رجوع به ابوالحسن (هبةاﷲبن سعید) شود.
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سلامةبن نصربن علی ، مکنی به ابوالقاسم . مفسر و نحوی از مردم بغداد بود و حلقه ٔ درسی در جامع منصور داشت . به سال 410 هَ . ق . درگذشت . از آثار اوست : «الناسخ و المنسوخ فی القرآن » که کتاب کوچکی است از روایت ابومح...