کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمه شب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نیمه بها
لغتنامه دهخدا
نیمه بها. [ م َ / م ِ ب َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نیم بها. نصف قیمت . ثمن بخس .- نیمه بها فروختن ؛ به نصف قیمت واقعی فروختن : بروجه گزاف به نیمه بها بفروخت . (کلیله و دمنه ).
-
نیمه پخته
لغتنامه دهخدا
نیمه پخته . [ م َ / م ِ پ ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نیم پخت . نیم پخته . رجوع به نیم پخته شود.
-
نیمه پر
لغتنامه دهخدا
نیمه پر. [ م َ / م ِ پ ُ ] (ص مرکب ) نصفه . (ناظم الاطباء). نیم پر. رجوع به نیم پر شود.
-
نیمه پنجه
لغتنامه دهخدا
نیمه پنجه . [ م َ / م ِ پ َ ج َ/ ج ِ ] (اِ مرکب ) سی . چه عدد لفظ «پنجه » شصت است . نصف آن سی باشد، مراد از آن لفظ لام است . (آنندراج ).
-
نیمه تبسم
لغتنامه دهخدا
نیمه تبسم . [ م َ / م ِ ت َ ب َس ْ س ُ ] (اِمرکب ) تبسم و لبخندی به غایت ظریف ، بی آنکه لبها از هم گشوده شود و بانگی برآید : من او را با خنده ای فراخ ندیدم الا نیمه تبسم . (تاریخ بیهقی ص 51).
-
نیمه تمام
لغتنامه دهخدا
نیمه تمام . [ م َ / م ِ ت َ ] (ص مرکب ) ناقص .
-
نیمه تنه
لغتنامه دهخدا
نیمه تنه . [ م َ / م ِ ت َ ن َ/ ن ِ ] (ق مرکب ) با نصف بدن . (فرهنگ فارسی معین ).- نیمه تنه بلند شدن ؛ نیم خیز کردن . نصف پیش تنه را اززمین بلند کردن .
-
نیمه جان
لغتنامه دهخدا
نیمه جان . [ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) نیم مرده . که نیمی از جان او بشده است . (یادداشت مؤلف ). نیم جان . رجوع به نیم جان شود.- نیمه جان شدن ؛ نیم جان شدن . سخت مضطرب و نگران گشتن . || (اِ مرکب ) نیم جان . رمق . جانی خسته و فرسوده و به لب رسیده .- نیمه...
-
نیمه حکیم
لغتنامه دهخدا
نیمه حکیم . [ م َ / م ِ ح َ ] (ص مرکب ) نیمه طبیب : نیمه حکیم خطر جان و نیمه ملا خطر ایمان است . (یادداشت مؤلف ).
-
نیمه خام
لغتنامه دهخدا
نیمه خام . [ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) نیم خام . رجوع به نیم خام شود.
-
نیمه خشک
لغتنامه دهخدا
نیمه خشک . [ م َ / م ِ خ ُ ] (ص مرکب ) دونم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نیم خشک شود.
-
نیمه خواب
لغتنامه دهخدا
نیمه خواب . [ م َ / م ِخوا / خا ] (ص مرکب ) آنکه به خواب رفته ولی نه کاملاً. (فرهنگ فارسی معین ). که بین خواب و بیداری است .
-
نیمه خیز
لغتنامه دهخدا
نیمه خیز. [م َ / م ِ ] (نف مرکب ) نیم خیز. رجوع به نیم خیز شود.
-
نیمه راه
لغتنامه دهخدا
نیمه راه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) وسط راه . در اثنای راه . در بین راه : سواری فرستم به نزدیک شاه بدان تا به پیش آیدت نیمه راه . فردوسی .- امثال : از نیمه راه ضرر برگشتن منفعت است .|| راه سنگ فرش شده . راه پیاده رو. (ناظم الاطباء). || (ص مرکب ) که...
-
نیمه راهی
لغتنامه دهخدا
نیمه راهی . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به نیمه راه : رفیق نیمه راهی . (فرهنگ فارسی معین ).