کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَزَلَ بِـ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نَزَلَ بِـ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل کرد
-
واژههای مشابه
-
نزل
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - غذایی که برای مهمان بیاورند. 2 - بخشش ، احسان .
-
نزل
لغتنامه دهخدا
نزل . [ ن َ ] (ع ص ) مکان نزل ؛واسع بعید. (از ذیل اقرب الموارد از لسان العرب ).
-
نزل
لغتنامه دهخدا
نزل . [ ن َ زَ ] (ع اِ) باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). ج ، انزال .- سحاب نُزْل و ذونَزَل ؛ کثیرالمطر. (اقرب الموارد).|| پاکیزگی و بالیدگی زراعت و خوبی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پا...
-
نزل
لغتنامه دهخدا
نزل . [ ن َ زِ ] (ع ص ) جائی که اکثر در آنجا فرودآیند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || خط نزل ؛ خط مجتمع و فراهم آمده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مکان نزل ؛ جای درش...
-
نزل
لغتنامه دهخدا
نزل . [ ن ِ ] (ع ص ) فراهم آمده . مجتمع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).ج ، نزول . || (اِ) در تداول عوام عرب ، آنچه بر اثر زکام و سرفه و تب عارض شود. (از المنجد).
-
نزل
لغتنامه دهخدا
نزل . [ ن ُ ] (ع اِ) ضیافت و مهمانی که در پیش مهمان گذارند. (غیاث اللغات ). آنچه پیش آینده و مهمان نهند چون فرودآید. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98). آنچه پیش مهمان فرودآینده نهند از طعام و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه پیش آینده نهند. (مه...
-
نزل
لغتنامه دهخدا
نزل . [ ن ُ زُ ] (ع اِ) آنچه پیش مهمان فرودآینده نهند از طعام و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خوراکی که برای مهمان آماده کرده شده . (از فرهنگ نظام ). آنچه آماده شده است تا پیش مهمان نهند. (از اقرب الموارد). نُزْل . (المنجد). ج ، ا...
-
نزل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَنزال] [قدیمی] nozl ۱. بخشش؛ احسان.۲. برکت.۳. آنچه برای مهمان تهیه کنند؛ خوردنی و طعامی که پیش مهمان بگذارند.
-
نُزُل
فرهنگ واژگان قرآن
هر خوردني و نوشيدني که ميزبان به وسيله آن از ميهمان خود پذيرايي ميکند و حرمتش را پاس ميدارد - غذا و نوشیدنی و ساير مايحتاجي که براي مسافر قبل از آمدنش فراهم ميکنند - پذيرايي که در ابتداي ورود از شخصي مي نمايند
-
نَزَّلَ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل کرد
-
نُزِّلَ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل شد
-
نزل انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سفره گستردن برای مهمان .
-
نزل آباد
لغتنامه دهخدا
نزل آباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار، در 15هزارگزی مشرق سبزوار در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 375 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و زیره و پنبه ، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ...