کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نویچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نویچ
/navič/
معنی
عشقه؛ لبلاب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نویچ
لغتنامه دهخدا
نویچ . [ ن َ ] (اِ) عشقه . (رشیدی ) (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). لبلاب . (برهان قاطع) (محیط اعظم ، حاشیه ٔ برهان قاطع). که بر درخت پیچد. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (رشیدی ). نام گیاهی است که بیخ ندارد و بر سر هر درخت که پیچد آن را خ...
-
نویچ
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) عشقه .
-
نویچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نیژ، نوج› (زیستشناسی) navič عشقه؛ لبلاب.
-
جستوجو در متن
-
نویج
لغتنامه دهخدا
نویج . [ ن َ ] (اِ) نوج . نویچ . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نویچ شود.
-
عشقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عشقَة] (زیستشناسی) 'ašaqe گیاهی با برگهای درشت و ساقههای نازک که به درخت میپیچد و بالا میرود؛ ازفچ؛ غساک؛ نویچ؛ جلبوب؛ دارسج.
-
نیژ
لغتنامه دهخدا
نیژ. (اِ) گیاهی است که بر درخت پیچد و به عربی عشقه گویند. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). لبلاب باشد که خود را بر درخت پیچاند. (از فرهنگ خطی ). نویچ . (فرهنگ فارسی معین ). || عاشق سخت و مبرم . (ناظم الاطباء).
-
پیچه
لغتنامه دهخدا
پیچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) لبلاب . (دهار). پیچک . (جهانگیری ). گیاهی که بر درخت پیچد و عربان لبلاب و عشقه گویندش . فرغند. غساک ، گیاهی که بیخ ندارد و بدرختی که درپیچد خشک گرداند. آن را غساک و فرغند و نویچ نیز گویند و بتازیش عشقه و لبلاب نامند و در هند...
-
غساک
لغتنامه دهخدا
غساک . [ غ َ ] (اِ) عشقه را گویند و آن گیاهی است که بر درختها پیچیده و خشک سازد. (برهان قاطع). عشقه که بر درخت پیچد. (فرهنگ رشیدی ). عشقه معرب غساک است ، واﷲ اعلم . (از آنندراج ) (انجمن آرا). پیچک . پیچه . داردوست کتوس (در بعضی از نقاط شمالی ایران )....
-
پیچک
لغتنامه دهخدا
پیچک . [ چ َ ] (اِ مصغر) پیچ کوچک . پیچ خرد. || (اِ مرکب ) پیچ . داردوست . کتوس (در بعضی نقاط شمالی ایران ) . مهربانک . عشق پیچان . قسمی لبلاب . انواع گلها که بر درخت یا ستونی پیچیده و بالا روند. نوع گیاهها که بر درختان برروند و زینتی باشند. نامی که ...