کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نهج
/nahj/
معنی
راه روشن و آشکار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اسلوب، جور، حالت، راه، روال، رویه، طرز، طور، گونه، مسلک، منوال، نحو، وضع
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نهج
لغتنامه دهخدا
نهج . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) راه روشن و گشاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طریق واضح . (اقرب الموارد). راه فراخ . (مهذب الاسماء) (دستورالاخوان ). راه پیدا. (دستورالاخوان ). راه راست و راه پیدا و راه گشاده . (از غیاث اللغات ) (از متن اللغة). یقال طریق نهج...
-
نهج
لغتنامه دهخدا
نهج . [ ن َ هََ ] (ع اِ) تاسه و دمه . (منتهی الارب ). تاسه و دمه از ماندگی و ربو. ضیق النفس . (ناظم الاطباء). بهر. تتابع نفس . (از اقرب الموارد). دما. نهیج . تتابع نفس . (یادداشت مؤلف ). || (مص ) تاسه و دمه زده شدن . (منتهی الارب ). ربو. انبهار. بشم...
-
نهج
واژگان مترادف و متضاد
اسلوب، جور، حالت، راه، روال، رویه، طرز، طور، گونه، مسلک، منوال، نحو، وضع
-
نهج
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) راه ، روش ، طریقه .
-
نهج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nahj راه روشن و آشکار.
-
واژههای مشابه
-
نهج البلاغة
لغتنامه دهخدا
نهج البلاغة. [ ن َ جُل ْ ب َ غ َ ] (اِخ ) نام کتابی است مشتمل بر خطب و مکاتیب و کلمات قصار حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام ،فراهم کرده ٔ سیدرضی . بر این کتاب شروحی چند نوشته اندکه معروف تر از همه شرح ابن ابی الحدید معتزلی است .
-
نهج البلاغة
واژهنامه آزاد
راه و روش بلاغت.
-
نهج البلاغه
واژهنامه آزاد
نهج البلاغه کتابی شامل خطبه ها، سخنان و نامه های حضرت علی (ع) می باشد که توسط سید رضی در قرن چهارم هجری قمری جمع آوری شده است.
-
جستوجو در متن
-
منهج
واژگان مترادف و متضاد
راه، طریق، منهاج، نهج
-
نهیج
لغتنامه دهخدا
نهیج . [ ن َ ] (ع مص ) ربو. بهر. نهج . (از متن اللغة). رجوع به نَهَج شود. || (اِ) ربو و تواتر نفس بر اثر حرکت تند. (از اقرب الموارد). نَهَج . (از المنجد) تتابع نفس . تاسه . دمه . دما. (یادداشت مؤلف ).
-
نحوه
واژگان مترادف و متضاد
روال، روش، سیاق، شیوه، متد، منوال، نهج
-
قاصعه
واژهنامه آزاد
تحقیر کننده متکبرانه، نام یکی از خطبه های نهج البلاغه
-
مِنْهَاجاً
فرهنگ واژگان قرآن
طریق واضح و روشن (کلمه نَهج به معناي طريق واضح است ، وقتي ميگويند : نهج الامر و انهج معنايش اين است که فلاني فلان امر را روشن و واضح کرد ، و مصدر ميمي آن يعني منهج و منهاج نيز به همان معنا است)