کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفایة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفایة
لغتنامه دهخدا
نفایة. [ ن َ/ ن ُ ی َ ] (ع ص ، اِ) نفائة . ردی . (دستوراللغة). چیز بلایه و ردی . || بقیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). باقی مانده ٔ چیزی . (از متن اللغة). || رانده ٔ دورکرده . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به نفاء شود. || به معنی سیم ناسره نیز آم...
-
واژههای مشابه
-
نفایه
لغتنامه دهخدا
نفایه . [ ن َ ی َ / ی ِ ] (از ع ، ص ) پول قلب ناسره . (ناظم الاطباء). نبهره . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به نفایة شود : گفتا ز کفر پاک شود شهرهای روم گفتم چنانکه سیم نفایه میان گاز. فرخی .اینکه زحمت کم کنی نوعی ز تشویر است از آنک نقده های بس ...
-
نفایه
فرهنگ فارسی معین
(نُ یا نَ یِ) [ ع . نفایة ] (اِ.) 1 - هرچیزی که آن را به سبب پستی و بی قیمتی از چیز دیگر جدا کرده و به دور اندازند. 2 - نبهره ، ناسره .
-
نفاية
دیکشنری عربی به فارسی
رو گرفت , روبرداري کردن , تکه , پاره , قراضه , عکس يا قسمتي از کتاب يا روزنامه که بريده شده , ته مانده , ماشين الا ت اوراق , اشغال , جنگ , نزاع , اوراق کردن , هرزدادن , حرام کردن , بيهوده تلف کردن , نيازمند کردن , بي نيرو و قوت کردن , ازبين رفتن , با...
-
نفایه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] na(o)fāye ۱. تیره و تاریک.۲. تیرهرنگ.۳. (اسم مصدر) تیرگی.
-
نفایه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: نفایَة] [قدیمی] nafāye ۱. چیزی که آن را بهواسطۀ پستی از چیز دیگر جدا کنند و دور بیندازند؛ ناسره.۲. (اسم، صفت) پَست؛ زبون: ◻︎ با مردم «نفایه» مکن صحبت / زیرا که از نفایه بیالایی (ناصرخسرو: ۷).۳. (اسم) سخن ناشایست.
-
نفایه گشتن
لغتنامه دهخدا
نفایه گشتن . [ ن َ ی َ / ی ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) خوار شدن . پست شدن . بی ارج و اعتبار شدن : نبودم نزد هر کس خوارمایه چرا گشتم به نزد تو نفایه .(ویس و رامین ).
-
نفایه گفتن
لغتنامه دهخدا
نفایه گفتن . [ ن َ ی َ / ی ِ گ ُ ت َ ](مص مرکب ) هرزه گفتن . (یادداشت مؤلف ) : چون سرم از مستی وز خواب گران گشت درکشم او را به جامه ٔ شب و افشارفرخی آخر نفایه گفتی و دانی این چه سخن بود پیش خواجه به یکبار.فرخی (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
رو گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
نفاية
-
روبرداری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
نفاية
-
قراضه
دیکشنری فارسی به عربی
نفاية
-
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
دیکشنری فارسی به عربی
نفاية
-
ته مانده
دیکشنری فارسی به عربی
نفاية