رو گرفت , روبرداري کردن , تکه , پاره , قراضه , عکس يا قسمتي از کتاب يا روزنامه که بريده شده , ته مانده , ماشين الا ت اوراق , اشغال , جنگ , نزاع , اوراق کردن , هرزدادن , حرام کردن , بيهوده تلف کردن , نيازمند کردن , بي نيرو و قوت کردن , ازبين رفتن , باطله , زاءد , اتلا ف
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.