کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نشیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نشیب
/našib/
معنی
۱. زمین پست و سرازیر.
۲. (صفت) پست.
۳. (اسم مصدر) پستی؛ سرازیری؛ پایین.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سرازیری، شیب ≠ فراز
دیکشنری
declension, decline, low, slope, steep
-
جستوجوی دقیق
-
نشیب
لغتنامه دهخدا
نشیب . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، در 20 هزارگزی شمال شرقی صفی آباد، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 583 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و پنبه و زیره و میوه ها، شغل اهالی زراعت است . (از فره...
-
نشیب
لغتنامه دهخدا
نشیب . [ ن ِ / ن َ ] (ص ، اِ) اوستا: نیخشوئپه ، پهلوی : نَ (َیَ) شپ ، نَ (َیَ) شپیتن (فرود شدن )، پهلوی : نیشپک (غروب [ آفتاب و ماه ])، پازند: نیشوه ، برای وهژه (بهیزک )، کردی : سرنشیو (برگشته ،[ سر به پائین ])، نیز کردی نشوو ، نشیو (نشیب یک تپه )، ش...
-
نشیب
لغتنامه دهخدا
نشیب . [ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، در 30 هزارگزی شمال غربی چکنه ٔ بالا، در ناحیه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 114 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغر...
-
نشیب
واژگان مترادف و متضاد
سرازیری، شیب ≠ فراز
-
نشیب
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ په . ] (اِ.) سرازیری ، پستی .
-
نشیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: n(i)šēp، مقابلِ فراز] našib ۱. زمین پست و سرازیر.۲. (صفت) پست.۳. (اسم مصدر) پستی؛ سرازیری؛ پایین.
-
نشیب
دیکشنری فارسی به عربی
انحدار , نزعة
-
نشیب
واژهنامه آزاد
نشیب مفهومی پست در مقابل فراز ، فراز یعنی اوج ، رو بلندی ، صعود - پس معنی نشیب نزول و رو به افول و رو به پایین است . ( زاغ را میل کند دل به نشیب عمر بسیارش از آن گشته نصیب ) از " عقاب " خانلری ، که در اینجا معنی " پایین دستها " میدهد
-
واژههای مشابه
-
نشیب فراز
لغتنامه دهخدا
نشیب فراز. [ ن ِ / ن َ ف َ ] (اِ مرکب ) پست و بلند و زیر و زبر و بالا وپست و بلندی های روزگار و سود و زیان و منفعت و ضرر هر کاری . (ناظم الاطباء). رجوع به نشیب و فراز شود.
-
نشیب سار
لغتنامه دهخدا
نشیب سار. [ ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب ) در فرهنگ دساتیرآمده است : نشیب سار اسم مرتبه ٔ فرق است از مراتب ثلاثه ٔ ایزدشناسی به اصطلاح هیربدان یعنی صوفیه ٔ صفیه که مشاهده ٔ کثرت باشد بدون وحدت و جدا دانستن وحدت از کثرت و ویژه درونان فارس این مرتبه ٔ فرق را ف...
-
نشیب لاخ
لغتنامه دهخدا
نشیب لاخ . [ ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب ) از عالم [ از قبیل ] سنگلاخ و دیولاخ است . (از آنندراج ).
-
نشیب و فراز دیده
لغتنامه دهخدا
نشیب و فراز دیده . [ ن ِ / ن َ ب ُ ف َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مجرب . که سخت و سست و پست و بلند جهان دیده است . سرد و گرم چشیده . تجربت اندوخته .
-
نشیب و فراز
لغتنامه دهخدا
نشیب و فراز. [ ن ِ / ن َ ب ُ ف َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پست و بالا. دشت و کوه . سهل و جبل : رسیدند زی شهر چندان فرازسپه خیمه زد در نشیب و فراز. رودکی .شهریاری که گرفته ست به تدبیر و به تیغاز سراپای جهان هرچه نشیب است و فراز. فرخی .ز مشکلات طریقت ع...
-
فراز و نشیب
لغتنامه دهخدا
فراز و نشیب . [ ف َ زُ ن ِ / ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بلندی و پستی . سربالایی و سرازیری : که این ترک بدساز مردم فریب نبیند همی از فراز و نشیب . فردوسی .رجوع به فراز شود.