کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نروک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نروک
/naruk/
معنی
۱. [عامیانه] نرمانند؛ مانند نر.
۲. (اسم) (زیستشناسی) ریشۀ گیاهی کوهی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
hoyden
-
جستوجوی دقیق
-
نروک
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص .) (عا.) مانند نر. ؛زن ~1 - زن عقیم ، نازا. 2 - زنی که اخلاق و رفتار مردان دارد.
-
نروک
لغتنامه دهخدا
نروک . [ ن َ ] (اِ) نَرَک . بیخی باشد سفید همچو لعبت بربری و پلنگ آن را بسیار دوست می دارد و به عربی دواءالنمر خوانند. گویند پلنگ را زائیدن دشوار می باشد، چون یک بار زایید میداند که اگر آن بیخ را بخورد دیگر آبستن نمی شود، آن را پیدا می کند و می خورد ...
-
نروک
لغتنامه دهخدا
نروک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نمداد بخش کهنوج شهرستان جیرفت . در 108هزارگزی شمال شرقی کهنوج و 2هزارگزی مغرب راه ریگان به کهنوج در منطقه ٔ کوهستانی سردسیر واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و حبوبات و خرما، شغل اهالی زراع...
-
نروک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) naruk ۱. [عامیانه] نرمانند؛ مانند نر.۲. (اسم) (زیستشناسی) ریشۀ گیاهی کوهی.
-
نروک
واژهنامه آزاد
نازا.
-
واژههای مشابه
-
نَروک
لهجه و گویش بختیاری
naruk پرچمِ گل.
-
بته نروک
لهجه و گویش تهرانی
گیاه بی میوه
-
نرک،نروک
لهجه و گویش تهرانی
نازا،بی بر
-
واژههای همآوا
-
نَروک
لهجه و گویش بختیاری
naruk پرچمِ گل.
-
جستوجو در متن
-
نرک
واژگان مترادف و متضاد
۱. نازا، نروک، نر ۲. خشن، زمخت ۳. بیبر، بیثمر
-
وک
لغتنامه دهخدا
وک . [ -وک ] (پسوند) که در تلفظ اوک شود، چون در آخر اسمی درآید افاده ٔ مبالغه کند، چون رموک ، نروک . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
نرک
لغتنامه دهخدا
نرک . [ ن َ رَ ] (اِ) نَروک . مهره ای باشد کوچک و مخروطی و در آن گلها و رگها بسیار بود وبه رنگ پلنگ باشد، چه آن را در بیخ دم پلنگ یابند ونرک پلنگ گویند و به عربی حجرالنمر خوانند، هر جراحتی که ناسور شده باشد، آن را با آب بسایند و بمالند نیک گردد و هر ...